Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

بهمن

زیاد شنیدیم که هنر نزد ایرانیان است و بس. گاهی وقتا این هنرها دیگه طوری فوران می‌کنه که برای دقایقی انگشت رو به دهان فیکس می‌کنه. یه نمونه‌ش توی چند روز اخیر اتفاق افتاد که هوا بس ناجوانمردانه سرد شده بود و فشار گاز هم ناجوانمردانه‌تر، پایین. اخبار چند روز پیش بود که بعنوان افتخاری برای صنعت گاز کشور می‌گفت دو لوله با قطر فلان رو درحالیکه گاز در اونها جریان داشته به هم جوش دادن! و خب مشخص بود از اینکه این کارشون بدون هیچ فاجعه‌ای به انجام رسیده خودشون هم متعجب بودن! و البته اعلام کردن که در جریان فعالیت‌های رفع مشکل کمبود گاز تعدادی از عزیزان شرکت گاز جونشون رو از دست دادن. ولی اشاره‌ای به علت مرگشون نکردن. خب می‌شه حدس زد در اثر به خرج دادن هنرهای این چنینی بوده که خب گاهی بدون فاجعه انجام می‌شه و اعلام می‌شه و گاهی هم....
یاد صحبت یکی از اساتید غددمون افتادم که می‌گفت توی مملکت ما هیچکس در هیچ جاییش کارش رو درست انجام نمی‌ده، و نمی‌دونم چه نیروی غیبی هست که نمی‌ذاره این کشور با این اوصاف سرپا بمونه.

¤ این ماه برخلاف ماه قبل که ۶تا استاژر قد و نیم قد و شیطون! و ۲تا اینترن داشتیم، از مال دنیا فقط یه اینترن داریم! استاژر که بطور کلی این ماه و احتمالا ماه آینده بخشمون نداره، اینترنها هم روزبروز کمتر می‌شن. اتفاقا قصد داشتم این ماه بصورت پایلوت سهل‌گیری رو سرلوحه کارم برای دانشجوها قرار بدم ببینم چه جوری می‌شه!، که خب با این اوصاف این طرح خودبخود کنسله!

 ¤¤ نمی‌دونم زمونه عوض شده یا من پیر شدم، بهرحال سی‌ام دی‌ماه اولین باری بود که از نمره ۲۰ استفاده می‌کردم.

نظرات 30 + ارسال نظر
بهاره دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:20 http://sepidehdaman.blogsky.com

سلام
اول بگم عکس خیلی قشنگی و انتخاب کردید فقط نمیدونم چه بلایی سرش آوردید که نمیشه سیوش کرد بعد چه بلایی سر اون بدبختی که می خواست این عکس و سیو کنه (پارازیت... یعنی خودم) آوردید؟ یه عالمه نوشته بودما تا شو پیکچر و زدم همه پنجره ها بسته شد! بعدش بگم یعنی منظورم اینه که میشه بپرسم دژاوو یعنی چی؟ بعد با دیدن اون همه لینک دکتر که سمت راست تصویره فقط میتونم بگم اوووووووههههه چقدر دکتر!!!!!!!!
حالا بریم سر مطلبتون... چند وقت پیش یه بلوتوث دیدم درمورد یه بخت برگشته ای که ماشینش چپ کرده بود و اهل ده هم میخواستند به خیال خودشون طرف و کمک کنن، به هزار بدبختی ماشین و بر میگردونن تو حالت عادی ولی چون ماشین خلاص بوده و به سمت سرپایینی، یه راست میره ته دره!!!! مطمئن باشید همین جریان سر اون عزیزان فداکار در راه کمک رسانی به هم نوعان در راستای رساندن گاز به اقصی نقاط کشور هم اتفاق افتاده....
شاد و سرفراز باشید و در پناه حق.

سلام
مرسی. اون بلا رو شاید عوامل دیگه ای سر سیستم شما آوردن. لطفا به وبلاگ و عکسهای من منتسب نکنید!
دژاوو یعنی احساس کنی چیزی رو که داری برای اولین بار می بینی قبلا دیدی
موفق باشید

سپیده دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 22:45

ولی چشمک این عکسه بدجور آدم رو عصبی می‌کنه دکتر.
آدم واسه خوندن نوشته باید صفحه رو جوری تنظیم کنه که نبینتش! نمی‌شه نپره؟!

اشکال از اینه که کامل لود نشده براتون. سایز عکس آخه زیاده

ریحان دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 23:36 http://dr-reihan.persianblog.ir

حالا که ما دیگه اکسترن نیستیم قدر ما رو می دونستی!

تا وقتی که پره رو قبول نشدید هنوز اکسترن هستید
محض اطلاع عرض شد!

دکتر گمشده سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 00:20 http://drdarya74.blogsky.com

این نقاشی خیلی زیباست وصحه می ذاره به این سخن که هنر نزد ایرانیان است وبس
از هنرهای دیگه ایرانیها ساختن با اینهمه نابسامانیهای مملکته!

:)

نفس سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:03

اینترن ها همه جا کم شدن ..چی شده ؟ مگه آل اومده تو بیمارستان ها ؟

آل یعنی چی؟!
پذیرش پزشکی آخه کم شده

بهناز سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:19

سلام. من امروز اولین روزی است که وبلاگ شما را می‌خونم. خیلی عالی بود. یه سوال؟ SAH یعنی چی که در موضوع دی ماه نوشته بودید؟

سلام
ممنونم.
SAH یعنی خونریزی ساب آراکنوئید ( یه جور خونریزی داخل جمجمه است)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 20:26

(:

:)

مائده سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:17

سلام ، و روزها به کام
آقای دکتر من پزشک عمومی هستم و یه سوال تخصصی داشتم

آیا اسکیزوفرنی در سنین کمتر از ۱۵ سال دیده میشه ؟ مثلا ۹ سالگی ؟
آیا می توان به حرف پسر بچه ۹ ساله ای که میگه کسی با من حرف میزنه به عنوان هالوسیناسیون نگاه کرد؟ میگه از ۲-۳ سال پیش این جوری شدم . پدرش سابقه بای پولار و مادرش اختلال وسواس و اضطراب داره. بچه هم غیر از شیطنت های کمی بیشتر از معمول کودکی ظاهرا علامت دیگه ای نداره

سلام
مرسی
اسکیزوفرنی در کودکی هم دیده می شه. ولی خب هالوسیناسیون شنوایی که همراه با سایر علائم سایکوز نیست و باعث اختلال عملکرد و یا عدم رسیدن به سطح عملکرد مورد انتظار در کودک نشده رو نمی شه دال بر اسکیزوفرنی گرفت. در هر صورت اگه صحبتهاش قابل اعتماده به نظرتون با توجه به سابقه روانپزشکی خونوادش، بهتره به یک روانپزشک کودک معرفیش کنین

ژیاردیا عینکی چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 00:00

بیست نده جذبه‌ت کم میشه

:))

ورونیکا چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 00:22 http://veronika.blogsky.com

زنده ترین عکسیه که تا به حال دیدم . مرسی
راستی این شب بیداری و خوابه زیاد صبحم داره یه جورایی روم اثر می ذاره ...دیروز و امروز استخون درد بودم :( قرصی شربتی واسه درمان این عارضه هست:)‌‌؟

اگه فکر می کنید علتش وضعیت خوابتونه، خب درمانش مشخصه دیگه

نفس چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:11

آل یه مرض همه گیر بوده ... یه چیز تو مایه های طاعون..تو کتابهای قدیمی می خواستن واسه یه پادشاهی دعا کنن میگفتن کشورت هیچوقت به آل دچار نشه...اما انگار بیمارستان های آموزشی شدن!!!

مرسی از توضیحتون.
!

سرمه چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:51

سه تا هورا به افتخار یه رزیدنت سهل گیر !

همه‌ش سه تا؟!

نیلوفر چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 16:42 http://nilouyee.blogfa.com/

سلام
خداوند را همی شکر بسیار گویم که در همچین مملکتی زندگی می کنم !
آخ جون بیستتتتتتتتت !! به خاطر اینکه طرح سهل گیریت خود به خود کنسل نشه می خوام انتقالی بگیرم و بیام اونجا بشم استاژرتون ! فقط سعی کن تا اونموقع در تقویت و تثبیت هر چه بیشتر این طرح بکوشی ! این تصمیمات خوب خوب ناشی از پیری نیست ناشی از مهربونیه ! دکتر بیستات رو آماده کن که دارم می یام .

یه مشکل کوچیک هست. تا شما بیاین ما دیگه اگه خدا بخواد زحمتمون رو رفع کردیم :)

استاژری دیگر! چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 19:19

گرفتن نمره ی تاپ همیشه جذاب بوده اما از بین موارد زیادی ازین دست که پیش میاد فقط بعضیاشه که با بقیه یه جورای دیگه ای فرق داره و آدم انتظار داره تا مدتها تو حافظه اش بمونه! این موارد خاص معمولا یا با «اموشن» خاصی همراه بودن یا ممتحن محترم به ندرت به کسی ۲۰ میداده یا همراه نمره ی تاپ (۲۰)دیگری بوده(مثلا در قسمت نظریش!) و یا اینکه درس خوندن واسه اون درس خاص از قانون همیشگی «شرطی شدن اوپرانت برای ۲۰» پیروی نمیکرده و عوامل دیگه ای هم دخیل بودن!.ویا چیز های دیگه ای از این دست..اما به ندرت پیش میاد همه ی این موارد با هم دیگه جمع شن!
بابت ۲۰ ممنونم ممتحن محترم! و به خاطر یک ماه آموزش سخت گیرانه اما مفید و نیز تجربه ی اتفاقی یک «اموشن جالب و خاص»!

پس تبریک ممتحنتون رو هم به کلکسیون مذکور اضافه کنید.

آرزوی تداوم موفقیت رو براتون دارم
راستی... هنوز هم وبلاگ می نویسین؟

;) پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:02

سلام...
از هنرهای ایرانی نگید که...
و اما آسون گیری و نمره ۲۰.......
بقیه اشو خودتون میدونید!
:)))))

سلام از ماست
بقیه‌ش چیه؟
بیشتر توضیح می دین؟
چی شد که خندیدین؟

;) پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:04

راستی یادم رفت بگم این عکس و موزیک جدید به طور شگفت انگیز و غیرمنتظره ای زیباست!
اینم از هنرهای ایرانیه دیگه نه؟!

نظر لطف شماست
نه فکر نمی کنم هر دوش ایرانی باشه

۰۵۱۱ پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 18:30 http://www.sandylove.blogfa.com/

سلام ای همشهری بی مرام
خوبی خبرم کن دیگه...
خئدای نکرده همشهریم دیگه بابا اه...
اعصابمو خورد کردی ولی نمیدونم چرا میخندم

سلام

فکر کنم بیشتر که به اینجا بیاین عادت می کنید اعصاب آرومتری داشته باشین

ایرمان پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 20:21

کاش ما ماه پیش روان بودیم!!شاید نمره ۲۰ نصیب ما میشد!!جالبه که چند تا از بچه ها که من نمی دونم کیا هستند اینجا رو کشف کردند!!چه پشتکاری هم در کامنت گذاشتن دارند!از رو همین پشت کارشون میشه حدس زد کیا هستند!!!!

:)

. پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:02

اگه منطقی باشیم باید بپذیریم که بی منطق ترین مردم دنیا هستیم!
** ممنون که روز تولد من(۳۰ دی) اینقدر دهش داشتی دوست مجازی :)

خواهش می کنم
تبریک با تاخیر من رو بپذیرین
:)

مجید پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 23:06 http://saddard2.persianblog.ir

استاد کاملا درست فرموده بودند

ظاهرا همینطوره

استاژری دیگر! جمعه 5 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:47

قدمت وبلاگ نویسی من به ۵ سال پیش برمیگرده(تقریبا از همون وقتی که اصلا کار با دنیای اینترنت رو یاد گرفتم) اولین و دومین وبلاگم به ترتیب بعد از ۲ سال و یک سال هر دو به دلیل کشف شدن توسط افرادی که منو میشناختن و متعاقب اون احساس وحشت من(!) بسته شدن.بعد از یک وقفه ی نسبتا طولانی گفتم بیام بر این «فوبی اختصاصی» غلبه کنم و از «حساسیت زدایی تدریجی »استفاده کنم! به همین منظور خواستم یک وبلاگ تو یه جای عمومی و با هویت واقعیم راه بندازم که اول برای «افرادفرند لیست » فقط قابل رویت باشه بعد برای «دوستان ٍ دوستان» قابل دیدن اش کنم و بعد هم عمومی شه! اما وبلاگ من تو «یاهو ۳۶۰» در مرحله ی دوم متوقف شد و به دلیل وقتی زیادی که میگرفت هیچ وقت به مرحله ی نمایش عمومی در نیومد! حالا هم چند ماهی هست که دیگه نمینویسم..(گرچه کریوینگ اش منو کشته!)
راستی..وقتی استاد دو رزیدنت محترم به همراه استاد ِ طلاییشون ، یه جا قراره سخنرانی خشونت مدارانه داشته باشن، و تازه وقتی رزیدنتهای استادِ طلایی هم میان،چرا اون رزیدنتهای محترم نمیان؟!

من ترجیح می دم به وبلاگ به عنوان یک جزء دوس داشتنی از زندگیم نگاه کنم تا یک کار وقت گیر و ....
بهرحال احساس می کنم نوشته هاتون خوندنی باشه. اگه به مینیمال نوشتن علاقه مندین و در صورتی که مایل باشین خوشحال می شم توی وبلاگ گروهی «خط خوردگی صحیح است» گهگاهی بنویسین.

اتفاقا می خواستم بیام. ولی برای یافتن تعدادی مقاله که فقط می شد از اینترنت دانشگاه گرفتشون معطل شدم توی بیمارستان. اگه بیمارستان امام رضا می بود خب این موضوع با وایرلس حل می شد. اگر هم فکر می کنید که با شرکت در همچین کنفرانسهایی از خشونت من کم می شه که در اشتباهید!

علی جمعه 5 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:19 http://medicineman.persianblog.ir

کلی از ملت هم همچنان از بی گازی رنج می برند و ...! بیچاره مخ های فریز شده ای که دارن الان اونجا واسه رزیدنتی میخونن! ما هنرمون خیلی بیشتر از ایناست دکتر!

به یکی می گن داری چی کار می کنی؟ جواب می ده دهل می زنم. می پرسن پس چرا صدا نداره؟ می گه صداش بعدا درمیاد!
هنرهای ما هم زیاده، بعضیاش که صداش بعدا درمیاد رو متوجه می شیم، بعضیاش هم هیچوقت صداش در نمیاد

لاله یکشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:48 http://guyton.persianblog.ir

بابا اینقدر با این جماعت اکسترن و انترن سخت نگیرید !‌ حالا به اکسترن هم سخت میگیرید بگیرید !‌ خر ما که داره رد میشه !!! ولی به انترن جماعت .....

نه دیگه این ماه فقط اینترن داریم آخه!

استاژری دیگر! یکشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 18:24

تقریبا هر کسی که وبلاگ داره به اون به چشم یک جزء دوست داشتنی زندگیش نگاه میکنه! اما فکر میکنم با من موافق باشید که اتفاقا بیشتر مواقع همین «اجزاء دوست داشتنی »زندگی آدم هستن که وقت خیلی زیادی از آدم میگیرن وآدم رو بیچاره میکنن . و من ترجیح میدم هر چیزی رو که روی فانکشن آدم در محورهای ۴ گانه اختلال ایجاد کنه پاتولوژیک بدونم و سعی در ترکش یا به روش ابستیننس ویا به روش مینتننس داشته باشم.
نظر لطفتونه.مینیمال نویسی گرچه هیچ وقت تخصص من نبوده اما همیشه اینترست اول من محسوب میشده..خوشحال میشم تو وبلاگ گروهی پزشکان گاهی بتونم چیزی بنویسم.در حقیقت باعث افتخاره!ممنون.

آخه من وبلاگم رو هم جزئی از فانکشنم می دونم.

لطفا ای میلتون رو بذارید تا دعوتنامه وبلاگ رو براتون بفرستم

سارا یکشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:31 http://jarahedivoone.persianblog.ir

سلام. خوبی. خب چرا درک نمی کنی. حتما می خواستن حتی برای لحظه ای گاز ملت قطع نشه و احساس سرما نکنن. فداکاری از این بزرگتر دیگه ..؟!!!
قدر استاژرا رو نمی دونی خدا هم دیگه واست استاژر نمی فرسته اینجوری دلتنگی می کنی. ببین . معلومه . حالا به کی بیست دادی؟!!استاژر بود؟!از بس خسیسی... البته استاژرای شما هم بلد نیستن بیست به زرو بگیرن مثل ما!

!!!
:))
به دو سه نفری بیست دادیم یهو! از استاژر بگیر تا اینترن(‌که البته این مورد دومی از جهت ایجاد تفاوت معنادار در نتیجه کار اینترنهای منضبط و غیره !‌بود)

به زور؟! خب بگید چه جوری؟!

رویا دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:21

هیچ نیروی غیبی نسیت.....ما هستیم و تحمل مون و پر رویی اونا

راستش خاصیت نیروی غیبی اینه که ما نمی بینیمش که کجا هست و کجا نیست. من چی بگم حالا!؟

کودک فهیم دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:00 http://nostalogist.blogfa.com

سلام دوست من..یه جنبه دیگه ای از این اوضاع قطع گاز نوشتی که بش فکر نکرده بودم...ولی نمیدونی چقدر بد وسخت گذشت..هنوزهم خیلی ها گاز ندارن..
توچرا اینهمه با انترنهای بدبخت چالش داری؟ اینقدر از استادهایی که ۲۰ نمیدن کفری میشم!! کاری نکندعا کنم برد نمره خوبی نیاری تا استاد نشی!!
موفق باشی.اپ هستم.

واقعا تصورش هم رنج‌آوره.

۲۰ رو با دو کاربرد نسبی و مطلقش ماه قبل استفاده کردم. دیگه پس چرا ایراد می گیری؟!

مونا دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:34 http://parandeyemosafer.persianblog.ir

دکتر جان.انقدر سخت نگیر. باور کن پزشکای ایرانی در بیسوادترین حالتش از دکترای خیلی کشورای دیگه باسوادترن.فقط نمی دونم چرا ما فکر می کنیم با در استرس قرار دادن دیگران بهشون کمک می کنیم.من استادهایی رو می بینم که کلاسهای خیلی شادی دارن و بچه ها با عشق و رغبت میان سرکلاس.سختگیری و روابط خشک استاد و شاگردی جواب نمیده!

شاید اینطور باشه. ولی فکر نمی کنم اون کشورها معیار صحیحی برای آموزش پزشکی ما باشن. معیار ما باید اصول تعریف شده و توقعاتی باشه که برای طرفین در نظر گرفته شده. اگه سختگیری در جای مناسبش استفاده نشه درسته که دانشجوها خیلی خوششون میاد و کلی هم دعامون می‌کنن، اما اگه یه روز بستگان خودمون بیمار پزشکی بشن که در آموزشش سستی شده اونوقت باید به کی ایراد گرفت؟
سختگیری من در جهت پیشرفت دانشجوها و از طرف دیگه درباره رعایت اصول احترام به مقررات تعیین شده ست. سختگیری من اذیت کردن و فراری دادن دانشجوها نیست.
اما بهرحال اینکه رابطه می تونه فرم دوستانه تر و خوشایندتری هم داشته باشه رو قبول دارم و هروقت که احساس می کنم زمینه این کار فراهمه حتما انجامش می دم.
ممنون بابت انتقادتون

نیایش جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:08

همه ی رزیدنتا این مدلی هستن

چه مدلی؟!

رسا چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:51

سلام وخسته نباشید

وبلاگتون خوبه ادامه بدید

سلام
مرسی
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد