Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

درخت سیب

امروز درمانگاه صبح بدون اینترن و رزیدنت گارد بالا برگزار شد و فرصتی شد تا من استفاده بیشتری ببرم. با استاد عزیزم راجع به love و جایگاهش توی روانپزشکی بحث می کردم.همونطور که استاد عزیز می گه،ما بیشتر با عواقب عشق سر و کار داریم تا خود عشق. توی تکست بوک ما هم چیزی بیشتر از چند پاراگراف شاید نشه راجع به عشق پیدا کرد. این به نظر من یک خلا هست. واکنش استاد عزیز در مقابل اینکه به نظر من باید love رو توی axis I دسته بندی کنیم خنده بود و نظرش راجع به اینکه بشه با بررسیهای نروترنسمیتری و نرو ایمیجینگ به اطلاعات دقیقتر و قدرت کنترل روی جنبه های عشق برسیم این بود که ایده ای جالب ولی بلندپروازانه ست. البته شاید برای ما. چون مطمئنم که در حال حاضر این کارها توی مراکز مولد علم داره انجام می شه. بهرحال روی این موضوع که عشق،judgment رو می تونه مختل کنه نظر مشترکی داشتیم.

بگذریم

فردا امتحان سایکوفارماکولوژی داریم. کشیک هم دارم

فردا آخرین روزیه که باید بیماران جناب رئیس رو ویزیت کنم. بار مسئولیت حدود ۱۸ تا مریض از روی دوشم برداشته می شه

پ ن:

 احساس می کنم که اکنون،

                                   دوباره آدم شده ام

درخت سیب می خواهم

و ابلیسی  تازه نفس...

نظرات 20 + ارسال نظر
من پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 00:22

می شه این عکسو ورش دارید هروقت به وبلاگتون سر میزنم منو می ترسونه : فکر می کنید برای این ادم وسعت loveچقدره ؟وای هنوز روانو تموم نکردم.....

شما؟!

roseola پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 00:24 http://roseola.blogfa.com

اگه مقاله ای یا مطلبی درباره فرضیه های نوروترانسمیتری در love دارید ممنون میشم یه ادرسی بهم بدید . همیشه موضوع مورد کنجکاوی من بوده .

من پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 00:26

راستی یادم رفت تو عکس دارید سایکوفارماکولوژی می خونید؟

سپیده پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 00:50 http://gomshodegan.blogsky.com

به نظر منم خیلی مرتبطند عشق و روان.عشق روح و روان آدم رو درگیر میکنه.عشق شاید نوعی جنون و دیوانگیه. دیوانه یه آدم شدن...
بگذریم..
ایشالا امتحان و کشیک خوبی داشته باشی:)
پ.ن:شاید اینبار آدم ابلیس رو مغلوب کنه!

مریم پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:50 http://sargashteraheeshgh.persianblog.com/

سلام،منم اگرچه اطلاعات تورو ندارم ولی مطمئنم آنچه که متونه زندگی آدم هارو متحول کنه هیچ چیز جز عشق نیست .حالا بستگی داره اون معشوق چه چیز یا چه کسی باشه از پدرو مادر و فرزندو جنس مخالف گرفته تا خداوند یا حتی اشیاء!!!عشق از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر روح و روان انسانهاست.امیدوارم امتحانت رو خوب بدی !!! کشیک خوبی هم داشته باشی !!! همیشه هم عاشق باشی!!!

مونا پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:20 http://www.parandeyemosafer.persianblog.com

جدا اگه می شد به موضوعی مثل عشق کهتقریبا ۱۰۰٪مردم به نحوی باهاش سروکار دارن با رویکردی علمی تحقیقاتی برخورد شه؛ نتایج جالبی میداد. تو امتحان موفق باشی دکتر جان۱

سبا با سین دو چشم پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 13:42 http://www.fastraining.persianblog.com

سلام
فکر می کنم دلیل این که توی تکست بوک در مورد عشق ننوشته به این خاطره که اونو ایرونی ها ننوشتن!!!

سارا پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 13:46 http://www.jarahedivoone.persianblog.com

من یه پیشنهاد واسه طرح تحقیقاتی دارم...
بررسی میزان زوال عقل در عشاق سینه چاک!!!
خوبه ؟!!!

سارا پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 13:49 http://www.jarahedivoone.persianblog.com

یه طرح دیگه همین الان از ذهنم تراوش نمود!!!
بررسی میزان بهره هوشی یا IQ در عاشقان!!

میم پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 17:37 http://stormysea.persianblog.com

امیدوارم هم کشیکه خوبی باشه هم امتحانه خوبی.
مستقیم یا غیر مستقیم عشق و محبت تو بیماریهای روان به نظر من تاثیر داره

vermillion پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 19:02 http://justdisappear.blogfa.com

عشق مثل بمب اتم می مونه.وقتی میاد همه چیز رو زیر و رو می کنه.تشعشعاتش هم چند سال بعد معلوم میشه چه به روز تمام سیستم های بدن آورده!....

incidentaloma پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 19:22

اینو زیرابی رفتی!
حالا حالاها قرار نبود ادم شی...(-؛

هلال پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 20:45 http://tabib111.blogfa.com

نمی دونم چرا از اینکه عشق رو علمی آنالیز کنند خوشم نمیاد . احساس می کنم این جوری یه موضوع وسیع و نا محدود رو به بند قوانین می کشیم....

حبه انگور پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 23:06

دکی جون ۲باره ارزو کردی! همین چند وقت قبل بود از دست اجابت شدن این خواستهات جیغ کشیدی! به این زودی یادت رفت؟!

پدر(نم نم)-دکترکوچولو جمعه 31 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:21 http://faather78.persianblog

آره عشق قضاوت رو مختل می‌کنه...راستی نگفتی کدوم دانشگاه درس می‌خونی؟...قیمت کشیکها چقدره؟

من جمعه 31 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 22:39

ببخشید خودمو معرفی نکردم یه پزشک از یه جای دور

پگاه جمعه 31 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 23:05

عشق نگو افجار هورمون جات!!اون ایده ایی که به استاد پیشنهاد کردی خیلی جالب ولی وقت گیر و هزینه برداره!!(ببین چدر می فهمم:-)))))
اصلا شاید یه ارتباط مشترک ارگانیک بین عشق و مانیا پیدا شد!!

ورونیکا جمعه 31 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 23:24 http://veronika.blogsky.com

پ. نوشتتون خیلی زیبا و قابل تامل بود دکتر

[ بدون نام ] شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:30

مثل اینکه باز سر حال شدید که با دکتر ط. لاو میترکونید!!!

ققنوس شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 14:40 http://qoqnous.blogsky.com

اونقدر وجود عشق چیز عجیب و غریبی شده که میخواهید اون رو در محور I بگنجونید؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد