Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

رزیدنت روانپزشکی

¤¤ - دیروز رونوشت نامه مدیر گروه به معاون آموزشی تخصصی و فوق تخصصی دانشکده برای معرفی من به عنوان chief جدید رو بهم دادن. طبق این نامه حکمم از ۱۵ فروردین صادر می‌شه. chief شدن من نتیجه جلسه دو هفته پیش بود. مدیر گروه محترم از chief فعلی خیلی ابراز رضایت کرد و چون اخلاق و  روشهای من با chief فعلی تفاوتهای جدی داره باید مراقب حفظ این دیدگاه در مدیر گروه باشم.

 ¤ - خط خوردگی صحیح است یک ساله شد

 

بنا به خواست همکاران توضیحاتی راجع به رزیدنتی روانپزشکی در ادامه می‌نویسم.

 

از پذیرشش شروع کنیم. از نظر سطح نمره در رده سوم رشته‌های تخصصی در کنار رشته‌هایی مثل داخلی، پاتولوژی و جراحی عمومی و رادیوتراپی و نرولوژی قرار می‌گیره. اما یکی از خصوصیات این رشته اینه که اولا همه افراد بهش تمایل ندارن و دوما افرادی که بهش تمایل دارن با هر نمره‌ بالایی ممکنه وارد این رشته بشن. بطور کلی رتبه زیر ۷۰۰ معمولا توی شهرستانها و زیر ۵۰۰ دانشگاه تهران رو میارن، اما خصوصیاتی که گفتم باعث می‌شه مینیمم نمره قبولی دانشگاههای اصلی تحت تاثیر نمره چند نفر اولی قرار بگیره که توی اون دانشگاه قبول شدن. بعنوان مثال در امتحان سال ۸۴ که من قبول شدم مینیمم نمره قبولی مشهد اگه اشتباه نکنم ۳۷۶ با سهمیه آزاد بود. اما من با نمره ۴۰۱ و رتبه ۴۲۲ به این رشته اومدم. این قضیه در دانشگاه تهران پررنگتر بود. بطوری که دو نفر با نمره‌های بالای ۴۵۰ به این رشته اومده بودن و این باعث شده بود مینیمم نمره قبولی برای تهران حدود ۴۰۰ باشه. اما خب توی دانشگاههای معمولی ثبات بیشتری برقراره و می‌شه گفت در همون حدود رده سوم قابل حساب کردن باشه.
دوره روانپزشکی هنوز
۳ ساله‌ست. اما اینطور که صحبتش هست احتمالا ورودیهای جدید ۴ ساله خواهند بود. البته این توی دفترچه راهنمای نهایی انتخاب رشته احتمالا منعکس خواهد شد. طی دوره ۳ ساله در دو سال اول که توی بخش یا بیمارستان تخصصی روانپزشکی دوره رو می‌گذرونیم. و در سال ۳ یک روتیشن سه ماهه نرولوژی و یک ماه هم طرح در شهرستانهای اطراف داریم. اگه ۴ ساله بشه روتیشنهای جانبی احتمالا بیشتر خواهد شد.
مسائل مهم در انتخاب روانپزشکی شامل چند مورد هست. اول علاقه داوطلب هست. روانپزشکی رشته‌ای نیست که بخاطر اینکه نمره‌مون بهش می‌خوره واردش بشیم. باید علاقه جدی پشتش باشه.
نکته دوم انتخاب آگاهانه‌ست. برداشتی که یک پزشک عمومی از روانپزشکی ممکنه داشته باشه خیلی وقتها منطبق بر واقعیت نیست. این رشته رو بعضی‌ها رشته‌ای می‌دونن که چون با روانشناسی در ارتباطه مطالبش به همون سادگی و قابل فهمی واحدهای روانشناسی علوم پایه‌ست. اما وقتی وارد رزیدنتی می‌شن می‌بینن که برخلاف انتظارشون مبنای کار بر اصول ارگانیک هست و این جنبه ارگانیک داره روزبروز هم گسترده‌تر می‌شه. توی هر فصل از کتاب اول مبانی نروفیزیولوژیک و نروپاتولوژیک اختلالات بحث می‌شه و بعد سایکوپاتولوژی و علائم و درمانها خواهد بود که این شاید برای خیلی‌ها غیر‌منتظره باشه.
نکته سوم نگرشی هست که دیگران راجع به این رشته دارن. خب حتما می‌دونین که توی جامعه ما بخصوص در شهرستانها و بخصوص در طبقات اجتماعی-اقتصادی پایین این رشته مقبولیتی که رشته‌های حتی پایینتر مثل عفونی رو نداره و دلیلش هم عدم آگاهی در این زمینه‌ست که باعث می‌شه فکر کنن کسی که می‌ره پیش روانپزشک لابد دیوونه‌ست!! خیلی از بیماران روانپزشکی به همین دلیل و بخاطر ناآگاهیشون به همکاران نرولوژیست مراجعه می‌کنن، بطوریکه بیشتر از
۵۰٪ بیماران نرولوژیستها رو بیماران سایکیاتری تشکیل می‌دن. اما خب از طرف دیگه روانپزشکها مجازن روی تابلوی مطبشون بنویسن متخصص اعصاب و روان و خب این مساله اینجوری قابل حله. یا اصطلاح بیمار روانی و بخش روانی رو استفاده می‌کنن که اصطلاح ناپسند و نخ‌نمایی هست. نسبت به خود روانپزشکها هم در بعضی افراد نگرش صحیحی وجود نداره. از یک طرف افراد نگرانن که روانپزشک همیشه از دید بیمار به اونا نگاه کنه یا زیادی متوجه چیزایی بشه که اونا مایل به بیانش نیستن و به همین دلیل ممکنه زیاد دوست نداشته باشن باهاشون هم‌صحبت بشن. البته برعکسش هم گاهی صادقه و هروقت طرف رو ببینن شروع کنن به بیان مشکلاتشون و گرفتن راهنمایی. از طرفی هم بعضی افراد بر اساس اعتقادات قرون وسطایی فکر می‌کنن که اختلالات روانپزشکی واگیر داره و به پزشک هم منتقل می‌شه!! (تا همین الان چندین بار برخوردم به افرادی که بهم گفتن این رشته تاثیری نذاشته؟! البته مشکل مشترک همشون بی‌اطلاعیشون بود). فقر فرهنگی و نداشتن آگاهی و اطلاعات گاه زیادی جلوه می کنه، طوری که برای درمان بیماری به جمبل و جادو رو می‌آرن یا داروهای روانپزشکی رو اعتیادآور تلقی می‌کنن. پس در نتیجه همه اینها ممکنه در جمعی که فرد می‌خواد اونجا زندگی کنه و یا در خانواده و فامیل موافقتی با این رشته قابل انتظار نباشه. بنابراین باید قبل از ورود به این رشته با همه این مسائل آگاهانه کنار اومد. البته در شهرهای بزرگ و در افراد با فرهنگ بالاتر این مسائل کمتر به چشم می‌خوره و از طرفی هم سیر بطور کلی به سمت اصلاح و پیشرفته.
نکته دیگه اینه که در طی رزیدنتی روانپزشکی با بیمارانی مواجهیم که شدت اختلالشون طوری هست که نیاز به بستری در بیمارستان رو پیدا کردن و اینها با بیماران مطب روانپزشکی خیلی متفاوت هستن و ممکنه پذیرش کار کردن با این بیماران برای رزیدنتی که  بیماران مطب رو ملاک قرار داده بوده سخت باشه. ولی خب بهرحال این فقط در طی رزیدنتی هست و بعد از پایان تحصیل بیماران مطب متفاوت خواهند بود و جا برای کار درمان و بهبود خیلی بیشتر هست.
یکی از تفاوتهای روانپزشکی با سایر تخصصها اینه که یک قسمت مهم از کار بر نحوه ارتباط با بیمار متمرکزه و تکنیکهای مفصل و کاربردی داره. تفاوت دیگه اینه که روانپزشکی هم در سطح جهانی و هم در کشور ما رشته جوانی هست. از طرفی به سرعت در حال تحول و پیشرفت هست و جا برای کارهای تحقیقاتی و پژوهشی هم زیاد داره. پس به روز بودن اطلاعات در این رشته خیلی مهمه.
مساله دیگه اینه که چون این رشته به کیفیت زندگی می‌پردازه، در کشورهایی مثل کشور ما که اولویت اول طول زندگی هست هنوز به شکوفایی لازم نرسیده و برای رسیدن به موقعیت روانپزشکی در کشورهای پیشرفته هنوز زمان نیازه.
افرادی که وارد این رشته می‌شن حتی‌الامکان باید مبتلا به اختلال روانپزشکی جدی نباشن. چون در غیر این صورت هم در ارتباط با بیمار دچار مشکل می‌شن و هم در حین تحصیل که زیر ذره‌بین اساتید هستن پاتولوژی احتمالی برملا می‌شه و جلوی پیشرفت فرد تا حدود زیادی گرفته خواهد شد.
اما نکات مثبت این رشته. در درجه اول چیزی که توی این رشته در مقایسه با سایر رشته‌ها به چشم میاد اینه که زندگی فرد در بهترین سالهای عمرش دست خودشه و مجبور نیست این سالها رو در محیط بیمارستان محصور باشه. تعداد کشیکهای معتدل و قابل قبول و سنگین نبودن کار از ویژگیهایی هست که توی خیلی از رشته‌های نمی‌بینیم. فراغ خاطر و وقت باعث می‌شه فرصت کافی برای پرداختن به مطالعه و کارهای پژوهشی رو داشته باشیم.
با تحصیل در این رشته علاوه بر کمکی که به سایر افراد می‌کنیم،به شرط اینکه پاتولوژی روانپزشکی نداشته باشیم، در شناخت خودمون و در زندگی خودمون هم تاثیر مثبت قابل توجهی داره.
توی این رشته اورژانس بطور کلی نادره و بعد از فارغ‌التحصیلی هم زندگیمون تحت کنترل خودمونه و شب‌بیداری و بیمار وقت و بی‌وقت رو توی این رشته نداریم.
از نظر اقتصادی درآمد این تخصص بطور کلی در سطح متوسط تخصصهاست. ولی خب جا برای کارهای خارج مطب مثل کلینیک ترک یا انجام سایکوتراپی زیاده و از این طریق درآمد قابل افزایشه. از نظر تراکم متخصصین این رشته هم وضعیت در مقایسه با سایر تخصصها خوبه.
نکنه مثبت دیگه توانایی‌هایی هست که بواسطه حرفه در ما تقویت می‌شه و خب قدرت شناخت و تحلیل افراد خیلی پررنگ خواهد بود.
روانپزشکی فرد رو به این نگرش کلی سوق می‌ده که خود فرد خیلی مهمتره از خیلی چیزهایی که خودشو برای رسیدن به اونها وقف می‌کنه. بنابراین به کیفیت زندگی خودش هم اهمیت بالایی می‌ده.
نکته مثبت قابل ذکر دیگه اینه که پزشکان عمومی کمتر پیش میاد که در درمانهای روانپزشکی دخالت کنند.
فلوشیپهایی که در کشور ما وجود داره فعلا فقط اطفاله. اما فلوشیپهای سالمندان، روانپزشکی قانونی، سایکوتراپی و فلوشیپ اعتیاد در حال راه‌اندازی هستن.
در کل رشته روانپزشکی رشته‌ایه که اگه علاقه و آگاهی کافی رو داشته باشیم و مشکلی با حرفهای بی‌ارزش افراد ناآگاه نداشته باشیم می‌تونیم در کنار یک زندگی stable پیشرفت خوبی برای خودمون متصور باشیم و بدون تردید وضعیت این رشته روز‌بروز بهتر خواهد شد که دلیلش هم افزایش نیاز و آگاهی جامعه‌ست. در حال حاضر سطح نمره روانپزشکی نسبت به سالهای قبل بالا اومده و طبق اظهار نظرهای افرادی که در زمینه دستیاری فعالیت می‌کنن بالاتر هم خواهد رفت که این بخاطر تمایل به زندگی کم‌استرس‌تر هست.
اینها نکاتی بود که در حال حاضر به ذهنم می‌رسید و ممکنه نکاتی رو از قلم انداخته باشم. بهرحال پاسخگوی سوالات احتمالی خواهم بود.
برای همه همکاران آرزوی موفقیت دارم.

 

نظرات 27 + ارسال نظر
crescendo جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 15:37 http://crescendo.persianblog.ir

از بین همه ی بخش های استاژری که گذروندم بخش روانپزشکی بیشتر ین جذابیت رو برام داشته .... نمی دونم واقعا توانایی هام باهاش مطابقت داره و این رشته رو واقعا دوست دارم و یا اینکه فقط به خاطر اساتید فوق العاده عالی و رزیدنت های خوبی بودن که دیدم و از توانایی ها و این همهprofession بودنشون لذت بردم..... اگه واقعا راهی می دونید که می تونه به من کمک کنه تا بفهمم واقعا مناسب این رشته هستم یا نه،‌به من بگید .

یه سری تستهایی هست که کمک می کنه برای انتخاب رشته دستیاری. البته مال امریکاست ولی یک نمونه ش رو دیدم که ترجمه شده و تیمورزاده چاب کرده بود چند سال قبل که خودم هم خریدم. نمی دونم الان هم هست توی بازار یا نه

دکتر سینوحه جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 17:36 http://www.doctorsinohe.persianblog.ir

اول مبروک ... دوم استفاده بردیم

ممنون

نالوکسون جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 17:50

مبارک باشه دکتر! البته من دقیقا نمیدونم چیف وظایفش چیه اما امیدوارم به سال پایینیاتون (اعم از رزیدنت ٫اینترن و استاژر)سخت نگیرین!! و هواشونو داشته باشین!(اخه شما گاهی خیلی سختگیر و ترسناک(!)میشدین!)
تو درمانگاه های نورولوژی که ما بودیم واقعا اینطوری بود که اگه اغراق نباشه ۷۰ درصد بیمارا یه مشکل روانپزشکی داشتن که یا اشتباه اومده بودن یا حداقل باید پیش یک روانپزشک «نیز» میرفتن اما اساتید محترم با اعتماد به نفس کامل خودشون دارو تجویز میکردن..به نظرم خیلی محشر میشه اگه دو تا متخصص که با هم match هستن یکی نورولوژیست یکی روانپزشک دریک جا با هم مطب داشته باشن! یا باهم کلنیک مشترک داشته باشن و باهم مریض ببینن..
قبل از بخش روان هر کی از من میپرسید چی دوست داری؟میگفتم روان..بعدش هم هر کس ازم میپرسید میگفتم روان اما نه به قطعیت قبل!راستش یکی از اون مریضایی که یکدفعه یه صدایی بهشون میگه پاشو دکترتو بکش میترسم(و این ترس تو همون شب کشیک استاژری داشت به واقعیت میپیوست!و هیشکی نبود اونجا که جلوی مریض دیسفوریک رو بگیره!و ..)و دیگری از درگیر شدن زیادی با مریضا!تو بخش گاهی فکر میکردم که خیلی با سیستم هذیانی مریضا میشه قاطی شد!(فولی دو!!)
خب پست طولانی میذارین کامنت هم طولانی میشه دیگه!

سلامت باشید. وظائف چیف رو راستش خودم هم هنوز دقیقا نمی دونم!‌فقط می دونم که می تونم کسی نمی تونه روی حرفم حرفی بزنه، بدون اینکه مارک گرندیوزیتی بهم بخوره!
سال بالاییها رو جا انداختین. یعنی اشکالی نداره به اونا سخت بگیرم؟
که ترسناک می شدم! هوم؟!!!
پیشنهادتون برای کنار هم کار کردن روانپزشک و نرولوژیست در حالت ایده آل که توی کار هم دخالت نکنن خوبه. ولی در اوضاع فعلی خب نرولوژیستها راضی نمی شن ۷۰ درصد مریضهاشون رو بفرستن مطب بغلی! مگه اینکه هم خرج باشن!
بخش روان نگذرونده چطوری به روان علاقه داشتین؟
بیمارانی که هالوسیناسیون آمرانه در زمینه آسیب زدن به درمانگرشون دارن از مشکلاتیه که از قلم انداختم. ولی در طی تحصیل روش اداره کردنشون رو یاد می گیریم و خوشبختانه تاحالا نشنیدم که این موارد به آسیب پزشکی منجر شده باشه. پس این جای نگرانی نیست. قاطی شدن با سیستم هذیانی بیماران هم ازون حرفها بودا! معلومه من در رفع این شبهه وقتی که استاژرم بودین کوتاهی کردم. نکنه اصلا یکی از دلایل سست شدن علاقه‌تون رزیدنت سختگیر و ترسناک!! بوده؟!!

نیشتر جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 19:59 http://neeshtar.blogfa.com

سلام عزیز
بخاطر اطلاعات خیلی خوبی که در مورد این رشته مرقوم فرمودید سپاسگزارم .

1-در مورد دخالت همکاران عمومی باید عرض کنم که درمورد موارد متوسط تا خفیف بیماریهای روانپزشکی این دخالت کم نیست . اما در مورد بیماریهای شدید و سایکوزها نظر شما درست است . فراموش نکنیم که حتی طبق رفرانسهای روانپزشکی بسیاری از بیماران دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی به خاطر علایم سایکو سوماتیک به عمومی ها و گاه اینترنیستها و جراحان مراجعه می کنند.
2-روانپزشکی در کشورهای غربی که بقول شما برای کیفیت زندگی اهمیت زیادی قائلند از اعتبار و ارزش بسیاری برخوردار است . اما متاسفانه فارغ التحصیلان کشورهای دیگر را نمی پذیرند و روانپزشکی را حرفه ای بومی می دانند .
3-اورژانس در شهرستانها شاید کم باشد اما من در دوره ی یکماهه اینترنی در بیمارستان روزبه با موارد اورژانس زیادی برخورد کردم .البته خوب به حد داخلی و جراحی نیست !
4-چند سال قبل علیرغم تمایل خودم به این رشته با توصیه دوستان روانپزشک ( که استاد هستند و یکی فوق اطفال هم هست ) و با سیاه نمائی آنان از انتخاب آن خودداری کردم و الان پشیمانم !
5-لطفاً در مورد این قسمت توضیح بیشتری بدهید : " افرادی که وارد این رشته می‌شن حتی‌الامکان باید مبتلا به اختلال روانپزشکی جدی نباشن. چون در غیر این صورت هم در ارتباط با بیمار دچار مشکل می‌شن و هم در حین تحصیل که زیر ذره‌بین اساتید هستن پاتولوژی احتمالی برملا می‌شه و جلوی پیشرفت فرد تا حدود زیادی گرفته خواهد شد."

باز هم ممنونم . موفق باشید .

سلام. خواهش می کنم.
منظورم دخالت در مواردی بود که کیس روانپزشکی بودنشون مشخص باشه برای پزشک عمومی. وگرنه بیماران زیادی هستن که به اشتباه توسط پزشک غیر روانپزشک ویزیت می شن.
خب توی مراکزی مثل روزبه یا بیمارستان ما قطعا موارد اورژانس زیاده. منظورم مطب شخصی بود.
از اون اساتید بعید بوده!

درباره گزینه ۵ به نظر خودم هم باید توضیح بیشتری بدم. منظورم در درجه اول پاتولوژیهای محور ۲ ، یعنی اختلالات پرسونالیتی هست. همینطور سابقه ای از اختلالات ماژور محور یک مثل اختلالات خلقی ماژور (مثل MDD و BMD ) و قطعا اختلالات سایکوتیک. اما اختلالاتی مثل اختلالات اضطرابی خفیف تا متوسط یا اختلال مینور و گذرا یا درمان شده دیگه ای مثل اختلال انطباقی یا اختلال خواب و ...مد نظرم نبود.

از دقت نظرتون ممنونم دکتر. موفق باشید

سپیده جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 20:38 http://gomshodegan.blogsky.com

تبریک می‌گم
خب می‌تونین کاری کنین که مدیر گروه ازت بسیار بسیار راضی باشه!

اگه رفته بودم پزشکی تخصصی که تلاش می‌کردم واردش بشم روان‌پزشکی می‌بود حتما

مرسی
:)

[ بدون نام ] شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:25

سلام
می خوام به یه چیزی اعتراف کنم! از زمانی که با وبلاگت آشنا شدم حس پشیمونیم داره روز به روز بیشتر میشه ای کاش یه بار دیگه علوم پایه رو امتحان می کردم:( آخه بد جوری هوای نیوجرسی رو کرده بودم! با وجود ساپرتای دو جانبه ای که در خانواده بود از رشته ی تحصیلیم(پزشکی)شیرینی این رشته رو نچشیده بودم تزریق یه سری موهومات اجازه نداد در حال حاضر من استاژر باشم والا سابقه ی تحصیلیم با آینده ی فعلیم اصلا همخونی نداره افول از مقطع دکترا به کارشناسی شده یه دمل که هرازگاهی سرباز میکنه و هیچ مرهمی واسش پیدا نکردم .پتک سرزنشا داغونم کرده بود شاید اگه سنم بالاتر بود ظرفیت این پروسه ی دراماتیکو داشتم واحدامو طوری دارم پاس میکنم که ۶ یا ۷ ترمه تموم کنم اما حس می کنم با این کارا دارم خلا رو پررنگتر می کنم قبلنا سعی میکردم بقیه رو مجاب کنم اما حالا خودم با خودم کنار نمیام خیلی حرفیدم سرتم به درد آوردم منیر جون می گفت پرحرفی از پر دردیه!!!

سلام
من فکر نمی کنم برای از نو شروع کردن دیر باشه. چرا سعی نمی کنی؟ به امتحانش نمی ارزه؟ البته اگه واقعا خودت رو متعلق به دنیای پزشکی می دونی

نالوکسون شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 13:57

اخه ادما معمولا روشون نمیشه به سال بالاییاشون سخت بگیرن!البته در مورد شما فکر کنم بهتر بود از قلم نمی انداختم!به نظر نمیرسه اصلا با کسی شوخی داشته باشید!
اینکه ادم چطور میتونه قبل از گذروندن بخش روان به روان علاقمند شه برمیگرده به واحد روانشناسی تو علوم پایه و نیز مطالعات جانبی و حتی فیلم! طبعا با اون چیزی که ادم تو بخش باهاش مواجه میشه متفاوته اما مباحث دقیقا طبق انتظار ادم ملموس و کاربردی میمونن(حتی با وجود مبانی نوروفیزیولوژیک و نوروپاتولوژیک)..
چرا انقدر قاطی شدن با سیستم هذیانی مریضا براتون عجیب بود؟!اتفاقا من و اکثر دوستام یه مدت از بس تو هذیانا و گاهی رفتارای این مریضا غرق شده بودیم ( میخواستیم که واسه خودمون قابل فهم شه که البته نباید غرق میشدیم چون اصلا قرار نبود واسه ما قابل فهم باشه!)که شبا هم هی خواب این مریضا و هذیاناشون رو میدیدیم!!حالا اون فولی ادو رو که گفتم که اغراق بود اما اون اوائل اومدن تو بخش و daily گرفتن هرروز یه اضطراب شدید تولید میکرد مخصوصا با داشتن یک رزیدنت سخت گیر و ترسناک!
اما خب همیشه اخر بخش ادم که میبینه نسبت به خیلیا که رزیدنت خشن نداشتن جلوتره٫ حس خوبی بهش دست میده!

وقتی چیف باشی گیر دادن سال بالایی و سال پایینی و رو و آستر و این چیزا نمی شناسه!
خب مبانی نروفیزیولوژیک و پاتولوژیک بیشتر برای ماست. برای درس شما ممکنه در حد یکی دو جمله اشاره بشه.
قاطی شدن با سیستم هذیانی شاید برای ما که حرفه ای نگاه می کنیم زیادی عجیب میاد. استاژر که بودم دیدم نسبت به الان خیلی تفاوت داشت. هذیانها برام خیلی جذاب و جالب بود. شاید بخاطر همینه که از قاطی شدن باهاش صحبت می کنین و من درک نمی کنم.
من به این مهربونی! خشونتم کجا بود! به نظر خودم نسبت به گروه قبل از شما خیلی سختگیرتر بودم

دکتر گمشده شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 14:30 http://drdarya74.blogsky.com

مبارکه! اما مگه از رزیدنت سال اخر انتخاب نمیشه؟!

مرسی
طبق قانون رزیدنت ارشد باید از دو سال آخر انتخاب بشه

مریم شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 15:21 http://m4ry4m.wordpress.com

برای منم بخش روان استاجری جالب بود ولی رشته سختیه...نه؟
باید خودت از نظر روحی کاملا سالم باشی...
خدا نکنه یه روانپزشک افسرده بشه!

سختیهای خاص خودشو داره. نوع مطالبش عمدتا مفهومی تا اینکه مثل رشته هایی مثل جراحی عینی باشه

راسپینا شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 15:32

مبارک باشه.اما فکر کنم اون قدر ها هم بد اخلاق نباشید که نشون میدید[

پاتو در سطح سوم هست؟

امیدوارم من هم بتونم در رشته که بهش علاقه دارم قبول بشم.به نظر من که اگر علاقه ای به رشته نباشه .پیشرفت هم نخواهد بود

من که خیلی خوش اخلاق نشون می دم

آره. مگه انتظار داشتین بالاتر باشه یا پایینتر؟
ایشالا موفق می شین. راهش فقط تلاش و پشتکاره

هلال شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 19:12

اول اینکه توضیحات تقریبا کامل و راهنما بود . متشکر

دوم اینکه چیف شدن مبارک . به هر حال موقعیت خوبیه و یک نوع ارتقای درجه

سوم اینکه راجع به توضیحات شما یک سوال دارم. نمی دونم تا چه حد شما پاسخگو هستید و اونم جایگاه خانمها در رشته روانپزشکی هست و اینکه خانمهای این رشته رو چطور دیدید و آیا مهارتهای بالینی در این رشته به جنسیت ربطی دارد یا نه ؟ البته می دونم که مورد به مورد فرق می کنه ، از لحاظ کلی منظورم هست.

خواهش می کنم.
ممنونم.
بطور کلی تفاوت عمده و چشمگیری از نظر جنسیتی توی این رشته نیست. هر کسی مهارتهاش توی این رشته به ویژگیهای فردیش بیشتر ارتباط پیدا می کنه تا ویژگیهای جنسیتیش.توی این رشته خانومها شاید با پزشک خانوم راحتتر بتونن ارتباط برقرار کنن . ولی خب مسائل دیگه هم هست که توی کل پزشکی مشترکه

mary شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 19:43 http://missshiny.wordpress.com

مطمئنی یه ساله شد؟؟؟!!!
یعنی من بیشتر از یه ساله اینجا رو می خونم
وای چه زود گذشت

اینجا که خیلی بیشتر از یک ساله. من وبلاگ خط خوردگی صحیح است رو گفتم یک ساله شد

ورونیکا یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 00:46

هفت خان رستم دارین شما پس !

یه همچین چیزی

محمد یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 00:49

سلام.آقا دست مریزاد.عالی بود.
با این اوصاف علاقه ام به روانپزشکی چند برابر شد.

سلام. خواهش می کنم
موفق باشید

سارا یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:12 http://jarahedivoone.persianblog.ir

سلام اقای دکتر چیف.خیلی خیلی مبارک باشد . به استاژرهای این بخش هم از حالا به بعد تسلیت ویژه عرض می کنم و بهشون توصیه می کنم مهمانی بگیرن یه جای دیگه ...هر جا که شده ...!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من نمی دونستم روان سه ساله است یعنی سال دیگه فارغ التحصیل می شین . وای پس شیرینی افتادیم ...

سلام. مرسی
:)))
ایشالا تابستون ۸۸ فارغ التحصیل می شم

راسپینا یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:10

این جور که بچه ها میگفتن ۲درصد ها نمی تونن پوست و رادیو وارتوو چشم و پاتو رو بزنن ...فکر می کردم باید بالا باشه .

نه. به لیست بالا ای ان تی و ارولژی و پزشکی هسته ای رو هم اضافه کنید. ولی حتی قلب هم که نمره دسته ۵ رو می‌خواد جزء این لیست نیست. پاتو رو اشتباه گفتن. نمره پاتو چند سالیه که اومده بالا و توی دسته ۳ قرار گرفته. قبلا توی دسته ۲ بود
ضمن اینکه اینطور که شنیدم از امسال دیگه محدودیت رشته ها برداشته شده

[ بدون نام ] یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:46

اینکه خودمو متعلق به دنیای پزشکی بدونم یعنی چی؟

یعنی توی هر رشته دیگه که بری احساس کنی که هدر می ری و بدون پزشک شدن نمی تونی اونی که توقع داری بشی

mary یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 http://missshiny.wordpress.com

می دونم دکی که خط خوردگی یه ساله شد.
اون اولا که من اینجا رو می خوندم خط خوردگی متولد شد برا همین گفتم بیشتر از یه ساله اینجا رو می خونم
ولی کمی هم ناراحت شدم تو این مدت من خیلی زیاد پیشرفت نکردم

آها
از اون لحاظ
تا پیشرفت رو چی بدونی. وگرنه توی زمینه هایی حتما پیشرفت داشتی

شقایق یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 21:51 http://red-sea.persianblog.ir

چیف شدن مبارک! ولی دردسر داره ها

مرسی
می دونم

نسترن یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 23:52

سلام.

علیک سلام!

[ بدون نام ] دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:11

از راهنماییتون متشکرم
نه پس فعلا خودمو متعلق به جامعه ی پزشکی ندونم بهتر تره!!!اینقدا هم که تو این رشتم هدر نمی رم دکتر جان یه سال دیگه میشم کارشناس. بیوشیمی دلش واسه من تنگ میشه خودش گفت

خواهش می کنم.
منو که می بینی برای روانپزشکی ساخته شدم که الان اینجام

سوسن دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 14:21 http://pezeshk2008.blogfa.com

سلام
از شما دعوت می کنم وبلاگ شرح حال را ببینید
http://pezeshk2008.blogfa.com

سلام
مرسی
دیدم

mary دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 19:23

می دونی چیه دکی،اینقدر از اینجور چیزا نوشتی که دلم برا روانپزشکم تنگ شد
ای بابا

;)
اینم یه مدل تاثیر نوشته‌ست!

مونا دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 16:01

سلام من یک دختر ۱۶ساله ام که در رشته ریاضی پایه سوم مشغول تحصیلم.عاشق رشته روانپزشکی هستم و استعداد ذاتی این رشته رو هم دارم.
اما دیگران(مثلاخانواده)مخالف انتخاب من هستند.و به نوعی دل من رو هم زدند.
از طرفی اون طور که شما گفتین فکر نکنم موفق به کسب رتبه زیر۵۰۰ در کنکور بشم ولی مطمئنم با ورود به این رشته حتما موفق خواهم بود. لطفا منو راهنمایی کنید.

یه سوال: آیا از رشته ریاضی هم می شه این رشته رو انتخاب کنیم؟
میانگین حقوق هر روانپزشک در ماه چه قدر است؟

مونا پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:09

سلام من اومدم با شما درد دل کردم و ازتون راهنمایی خواستم اما شما هیچ جوابی به من ندادید این در حالیه که به تک تک نظرات وبلاگتون جواب دادید. واقعامنو ناراحت کردید من آدرس وبلاگتونو ثبت کردم تا هر روز بیام بش سر بزنم و دنبال جوابم بگردم اما...

مونا شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:07

سلام
ممنون از این که به من احترام گذاشتید و جوابم رو دادید

محمد شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 22:15

ممنون. متاسفانه خیلی ها فرق روانپزشک و روانشناس رو نمی دونن لطف کنید به این موضوع هم بپردازید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد