Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

سن و ازدواج

یکی از مسائلی که خیلی اوقات جزء بدیهیات طبقه بندی می شه ارتباط سنی مرد با زن هست که معمولا اینطور گفته می شه که مرد باید چند سالی از زن بزرگتر باشه.

این مساله دلایلی در جنبه های مختلف داره که قابل بحثه.

از دیدگاه زن که نگاه بکنیم، این انتظار رو داره که مرد براش یک حامی بالقوه باشه. ممکنه که اصلا نیازی به ساپورت همسرش در خیلی از زمینه ها نداشته باشه، اما نیاز داره که یک نفر باشه که بتونه در مواقعی که احتیاج باشه بهش تکیه کنه. این یک خصوصیت مشترک در همه اعصار و همه جوامع بوده و هست. حتی اگه زن این موضوع رو زبانی انکار کنه. خب طبیعیه که  یک مرد با سن بیشتر به نظر قابل تکیه تر میاد. و زن این نگرانی رو داره که نکنه یه مرد که باهاش هم سن باشه یا ازش سن کمتری داشته باشه نتونه این نقش رو ایفا کنه.

از دیدگاه مرد که نگاه کنیم، بخصوص توی جامعه سنتی، خیلی از مردها معتقدند که توی زندگی باید نقش برتر و حاکم رو داشته باشن و توی رابطه با همسر، نقشی مشابه پدر ایفا می کنن.وقتی یک زن از نظر سنی، تحصیلات و ... از مرد پایینتر باشه خب این نقش انجام پذیرتر می شه.

خب در این ۲ موضوع شرایط می تونه متفاوت از این حالات باشه. خیلی از مردها هستن که انتظار دارن همسرشون توی زندگی باهاشون شانه به شانه اونها باشه، نه یک نقش وابسته که رابطه مرد باهاش از بالا به پایین باشه. اگه همسر این مرد نتونه این انتظارات رو براورده کنه خب به مشکل بر خواهند خورد. زنی که بخواد همسرش رو با پدرش همانندسازی کنه گزینه مناسبی برای این مرد، و بالعکس، نخواهد بود.

از طرف دیگه واضحه که سن تقویمی و سن عقلی الزاما یکی نیست و افرادی با سن پایینتر ممکنه به بلوغ شخصیتی لازم برسن، و برعکس.

مساله دیگه ای که مطرحه این واقعیته که زن، چه بخواد و چه نخواد، اسیر هورمونهاست. تغییرات حاصل از زایمان و منوپوز در خصوصیات ظاهری و جسمانی و حتی هیجانی قابل انکار نیست. خب نقش سن اینجا اهمیت داره. ولی به نظر می رسه ارینتاسیون فکری خود زن هم خیلی مهم باشه. یک زن در سن بالا هم می تونه طوری خودش رو حفظ کنه که این تغییرات اثرات حداقل داشته باشن. اما خیلی اوقات بصورت یک مساله overlearned می پذیره که مثلا وقتی ۵۰ سالش شد نباید مثل یه ۳۰ ساله لباس بپوشه. و این جزء قابل اصلاحتری هست تا تغییرات هورمونال.

در همین رابطه، مساله جذابیت ظاهری زن برای همسرش ، بخصوص در زمینه ســکچوال هست، این موضوع بارها شنیده می شه که زن زودتر از مرد شکسته می شه، و خوب طبیعیه که شاید نتونه مرد هم سنش رو راضی نگه داره. اما مساله اینجاست که در رابطه ســکچوال، فانکشن فرد خیلی مهمتر از ظاهرشه و ظاهر بعد از مدتی یکنواخت می شه. در ارتباط عاطفی هم همینطوره.  از این گذشته، این که تغییرات ظاهری فرد در اثر سن کی ایجاد بشه خیلی به ژنتیک مرتبطه و برای هر کسی در سن متفاوتی ممکنه ایجاد بشه. پس این یک اصل ثابت و پابرجا نیست.

پس روی هم رفته باید گفت که رابطه سنی مرسوم که زن چند سالی از مرد کوچکتر باشه، در اثر نقش پررنگتر مرد در مسائل اقتصادی و اجتماعی زندگی در گذشته بوده که یک ارتباط مردسالارانه رو ایجاد می کرده، و خب لازمه این ارتباط هم وجود یک زن سلطه پذیر هست، که این مساله هم به خصوصیات شخصیتی زن برمی گرده، هم به سن، تحصیلات، و ....

پس برای مردی که زنی فرمانبردار می خواد، همسری با اختلاف سنی بیشتر، سطح تحصیلات کمتر و سطح خانوادگی و .... پایینتر مناسبه. برای زنی که می خواد همسرش نقش غالب رو داشته باشه هم بهتره مرد در این زمینه ها بالاتر باشه. اما طبیعتا وقتی زن و مرد بخوان رابطه شانه به شانه ای داشته باشن، این موضوعات صدق نمی کنه.

اما برای زن، مرد اگه شخصیت قابل اتکاء و بالغی داشته باشه، داشتن سن بالاتر الزامی نخواهد بود و البته به شرط اینکه نخواد همسرش رو با پدرش همانندسازی کنه.

تغییرات ناشی از سن هم همیشه ثابت و یکسان نیست و قابل تغییر و تاخیره و وقتی در مسائل مهم زندگی توافق وجود داشته باشه، سن یک مساله تعیین کننده ثابت و غیر قابل تخطی نیست.

¤ این روزها درگیریهام زیاده، و علت غیبتم این بود، مطمئن باشید اگه تصمیم نهایی به تعطیلی اینجا بگیرم بی خداحافظی نخواهد بود.

ولی این چند روز که نبودم برام کاملا محسوس بود که فرق بودن و نبودن فقط یه نونه.

¤¤ وبلاگ خط خوردگی صحیح است زودتر از چیزی که انتظارش رو داشتم گرم شد و این مرهون نوشته های زیبای همکاران هست که وبلاگ رو روزانه چندین بار آپدیت می کنن.

نظرات 28 + ارسال نظر
La belle indifference پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:52 http://la-belle.blogsky.com

هورا ! اول شدم!
سلام!

مبارکه!
سلام از ماست

سپیده پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:54 http://gomshodegan.blogsky.com

خوب نظرت و دلایلت درسته. این اختلاف سنی الزامی نیست ولی به نظر من در اکثر موارد در حد چند سال ضروریه. نه به این دلیل که باعث شه مرد به زن غالب شه و نقش پدر رو داشته باشه٫ ولی به نظر من اکثر مردها از نظر عملکرد اجتماعی و درک یک سری مسائل از زنها عقبترند و این اختلاف تازه اونها رو به همون حالت مدنظر شما یعنی شونه به شونه می رسونه. اون حالت پدر بودن در مورد اختلاف سنی بالا صدق میکنه بیشتر.
در مورد رابطه سکچوال هم به نظرم خوب اون سن و مسائل هورمونی رو فانکشن هم اثر میذاره تا حد زیادی.ولی به قول تو به مورد فرق میکنه.

دارم به وبلاگهای دوستان سر میزنم واسه خداحافظی. پستم رو که خوندی٫ به دلایلی دارم از دنیای نت میرم لااقل واسه مدتی. امیدوارم تو موندگار باشی و همه از نوشته های خوبت استفاده کنن. واسم دعا کن...

منظور از همانندسازی نقش پدر این نیست که رابطه شکل پدر و دختر رو در همه جنبه ها داشته باشه. منظور اینه که در بخصوص وقتی کنترلهای فرد روی رابطه ش کمرنگ بشه این نحوه ارتباط خودش رو نشون می ده. و برای این همانندسازی نیازی به سن بالاتر مرد به عنوان یک الزام هم نیست. حتی با سن پایینتر مرد هم می شه این همانندسازی انجام بشه. همینطور مرد می تونه همسرش رو با مادرش همانندسازی کنه. درحالیکه سن همسرش کمتر از خودشه.
اینکه زن و مرد در یک سن یکسان به بلوغ شخصیتی نمی رسن درسته. ولی این مساله که در عملکرد اجتماعی مردها از زنهای عقبتر باشن رو درست نمی دونم

La belle پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:56

منم موافقم(برای اولین بار!)
اما اصولآ سن پایین تر و تحصیلات کمتر و صد البته قد کوتاه تر برای ین مرد چیز ضایعیه!
حتی اگه در سایر موارد تفاهم داشته باشن.

خب خیلی چیزهای ضایع هست که نباید اینطور باشه!

ژیاردیا عینکی پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:50

یه استادی داشتیم ( استاد معارف ) میگفت اگه زن ومرد همسن باشن وقتی به چهل سالگی رسیدن مرده تازه چلچلیش شروع میشه اما زنه دیگه فکر روضه و زیارت رفتن و این حرفاست.
امشب شب ارزوهاست.
التماس دعا

البته اینطور نیست.
حدود ۴۰ سالگی سکچوال دیزایر زن اوج می گیره، در حالیکه در مرد این حالت در دهه ۲۰ هستش

زهره جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:43

سلام، خسته نباشی دکتر جان ....تبریک به خاطر وبلاگ گروهیتون ....هرچند اونجام تبریکیدم !!!!!!!!اما خوب !!! دلم می خواست ازتون بپرسم هدفتون از ایجاد اونجا چی بوده ؟اگه صرفا یه محیط گروهی بخواین که باید متاسفانه بتون بگم این تب آپای اولیه سریع به زودی خواهد خوابید ....تجربه زیادی در این زمینه دارم و دارید فکر کنم ؟!!!!!! اما این پستتون ....چیزیه که هیچ وقت نتونستم جواب قطعی براش پیدا کنم ....چرا که به قول هودتون مورد به مورد این قضیه متفاوته ....اما خوب قبول دارم که به طور عمومی نظرتون رو :)
البته من با ۱۸ سال سن خیلی خیلی زوده بخوام به طور جدی به این مسائل فکر کنم ...اما حتی این مورد هم عمومیت نداره....تا جایی که یادمه هر وقت صحبت از ازدواج برای یه خانم دکتر بود من نظرم این بوده که در دوران تحصیل ....نههههههه.....منظورم در مورد کلیت جامعه است نه معیارهای شخصیم که من همیشه فکر می کردم بهتره در دوران تحصیل بچه های پزشکی به ازدواج فکر نکنن چون به نظرم می آمد که جزئ محالاته جمع این دو ....اما خوب الان کم نمی بینم بچه های سال بالایی موفق رو که بعد از ازدواج و ....تونستن کلی از لحاظ درسی ارتقا پیدا کنن که خودش می شه مثال نقض حرف من ...اما من هنوزم احساس می کنم حرف خودم درستتره در کل !!!!!!!!!اوه چقدر حرف زدم ....هر چی به ذهنم رسید گفتم !!!!!!البته کلیشو نگفتم هنوز !!!!:))

سلام. مرسی
هدفم از وبلاگ گروهی محلی بوده که پزشکها با یک شکل نوشتن خاص دور هم جمع بشن. اتفاقا تازه وقتی که تب آپهای سریع بخوابه وبلاگ متعادل می شه و این هیچ مشکلی نداره. به نظر من وبلاگ باید هر ۲-۳ روز یک بار آپ بشه تا خواننده بتونه مطلب رو بخونه
ازدواج اساسا استرس بزرگیه، ولی الزاما تداخل مخربی با درس نداره. زیاد دیدم افراد متاهل خیلی موفق در درسشون. اتفاقا ازدواج می تونه شخص رو استیبل تر کنه و این مهمه

زهره جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:49

حالا یه چیز دیگه هم بگم تو دلم نمونه !!!!:)
نه ولش کن پاکش کردم بذار سر فرصت بیشتر فکر کنم بعدا بتون بگم که حرفام ارزش خوندن داشته باشن !!
راستی امشب همتون برای همه دعا کنید .....دعا کنید بتونیم انسان باشیم ...انسان؟؟؟؟؟به قول پائولوکوئیلوعمری که با مردن تمام شه هیچ ارزشی نداره ....دعا کنید که بتونیم زندگی کنیم ....ونه صرفا زنده باشیم ... و خیلی دعاهای خوب دیگه ...شب خوش ....یا حق

شما هم دعا کنید همیشه

جوراب پاره و انگشت آزاد جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 http://jourab.blogfa.com

(( برای زن، مرد اگه شخصیت قابل اتکاء و بالغی داشته باشه، داشتن سن بالاتر الزامی نخواهد بود و البته به شرط اینکه نخواد همسرش رو با پدرش همانندسازی کنه.))
خب درسته و من موافقم اما یه چیزیم هست و اون اینکه من خودم به عنوان یه زن دوست دارم همسرم از خودم بزرگتر و قوی تر باشه... البته سطح مدرک برام مهم نیست ( به خاطر همون ارتباط شونه به شونه ای که می خوام باشه!)
اما خب مورد به مورد هم فرق می کنه...
بابا تعطیلی چرا؟
اصن چه معنی می ده تعطیلی؟ خب کمتر بنویس...اما رسما تعطیل کنی؟ حذف کنی مثلا وبلاگو؟ نعععععععع

فکر می کنم مهم برای شما اینه که شخصیت بالغتر و قویتری داشته باشه همسرتون. و چون این با سن بالاتر محتملتره، به همین خاطر این رو ترجیح می دید.
بحث من سر این بود که این که سن مرد بالاتر باشه نه الزامیه واسه بالغتر و قویتر و بالاتر بودنش، و نه مترادفشه

سارا جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:47 http://kelopatre.blogfa.com

سلامک دوست من..من منظورم شما نبودی کامنت های بقیه بود!!
این پستت هم جالب ب.د..سوالیه که من همیشه داشتم..می دونی من شنیدم ادم برای ازدواج باید اول خودش و خواسته هاش رو بشناسه و بعد طرف مقابلش رو..من همیشه از مرد قد کوتاه بدم میومد..یعنی زیر ۱۸۵ رو نمی تونم واسه ازدواج انتخاب کنم!! همه بهم می خندن ولی من مردی که از خودم بلند تر..پولدارتر و بالاتر نباشه نمی تونم بپذیرم..دست خودم نیست روش حساب نمی کنم..احساس نمی کنم بتونه ساپورتم کنه ...اما دلم هم نمی خواد روم تسلط داشته باشه یعنی مرد سالاری و هر چی اون می گه..دوست دارم واسم احترام قایل باشه و تصمیمات رو با مشورت هم بگیریم...نظرت چیه؟ اینا با هم تناقض داره نه؟

سلام
فکر می کنم مهمتر از بلندقدتر، پولدارتر و بالاتر بودنش، اینه که شخصیت پخته تر، قابل تکیه تر و بالغتری داشته باشه. اگه همه اونایی که گفتی داشته باشه ولی شخصیتش اونطور که لازمه نباشه ...
ساپورت مرد فقط با پول و تحصیلات و قدش نیست.
اینکه مرد بخواد تسلط داشته باشه یا نه هم به خصوصیات شخصیتی خودش برمی گرده. اگه ذاتا سلطه جو باشه، حتی در شرایط پایینتر نسبت به زن، باز هم دنبال سلطه خواهد بود.

علی جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:18 http://medicineman.persianblog.com

http://persianblog.com/news/entry.asp?module=news&id=486
این هم توصیح خود پرشین بلاگ بر تایید حرف من. تلویزیون هم این رو اعلام کرده بود.
مثل اینکه الان این مشکل رفع شده.امان از این عربها که اینجا هم ولمون نمیکنن!

آها
من فکر می کردم مشغول تغییراته

حبه انگور جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:22

دکی جون من ۱۰۰٪ با نظر شما موافقم.خدا رو شکر بالاخره یه مردی حرف حساب حالیشه و سرش به تنش می ارزه!!!!

مرسی از موافقت همراه با کنایه ت!

La belle indifference جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:01 http://la-belle.blogsky.com

سلام دکتر دژاوو
چه خبر از ولایت ابن سینا؟!

سلام
خبرها در قریه چنارانه!

[ بدون نام ] جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:02

ضایع؟!
آره! به نظر منم این دنیا همه چیزش ضایعه!

همه چیز هم که دیگه نه

مرجان جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:23 http://anemone.blogsky.com

سلام دکی جون

خودت دیگه هم توضیحات رو در مورده اختلاف سنه زن و مرد دادی و دیگه چیزی باقی نمونده که بقیه بگن . همه حرفهات هم درست بود . از بینه همه این دلایل ، اون که گفتی زن دلش میخواد شوهرش تکیه گاهش باشه و مرد در صورتی قابله تکیه تر هست که سنش از زن بیشتر باشه ، این دلیل قانع کننده تر هست . البته اونی هم گفتی چون زن زودتر از مرد شکسته میشه هم نمیشه نادیده گرفت چون واقعا همینطوره و چه بسا ممکنه مرد از زنش دلزده بشه و بره دنباله ۴۰ تا صیغه کمر باریک (چشمولک)

شاد باشی

البته حتما مد نظر داری که منظور من از این نوشته این بود که این رابطه سنی مرسوم الزامی نیست

سارا جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:37 http://www.dr-tranquil.persianblog.com/

سلام بالاخره آپ کردین! خوب من میخوام اول به حبه ی انگور عزیز بگم با کمی دقت بیشتر میبینه که آقایونی که از لحاظ مباحث تئوری در این زمینه ها قوی میباشند کم نمیباشد ولی در مورد practice فکر نمیکنم!
و اما پست شما... من با حرفاتون موافقم و در مجموع اون چیزی که در جواب کامنتها گفتین همونه که یه زن ملاک برتری میدونه یعنی یه تکیه گاه فکری به نظر من مهمترین چیزه
موفق باشین

مرسی
سلامت باشین!

حبه انگور جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:37

دکی جون کنایه کدومه!! ما خیلی وقت شما رو قبول داریم عزیز.

کنایه به جامعه آقایان منظورم بود

رزیدنت زنان جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:02 http://residentezanan.blogsky.com

سلام
اول تبریک بابت ارتقا اونم یک به سه!!!!
دوم تشکر بابت نحوه محاسبه ...
سوم می خواستم خواهش کنم راجع به ارتباط خط و شخصیت (اگر واقعا ارتباطی وجود داره )بنویسی.

سلام
اگه ۴ ساله بودیم، سال ۴ رو هم رد کردم!!
خواهش
بله ارتباط وجود داره
چشم.

La belle indifference شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:59 http://la-belle.blogsky.com

ای بابا!
شما عادت دارید ساز مخالف منو بزنید؟!

نه

. شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:42

نرو.................

....................

. شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:43

رفیق نیمه راه نباش رفیق.

...

OCD شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:18 http://ocd.blogsky.com

من یه پیشنهاد دارم:
یه پست راجع به افتراق بین "Love" و "Sex" بنویسید!
آخه اکثر ما این دو تا رو شدیدآ در هم آمیخته میدونیم.
شاید با هم ارتباط داشته باشن ولی یکی نیستن!
"Sex" جنبه پست و زمینی داره
ولی "Love" اگه واقعی باشه یک حس آسمونیه!
مثل حسی که نسبت به خدا داریم.
آیا واقعآ "Love" ریشه در "Sex" داره؟!
پس چطور ما عاشق خدا میشیم؟چطور عاشق مادرمون میشیم؟چطور عاشق فرزندمون میشیم؟!

بذار آبرومندانه در اینجا رو تخته کنیم باباجون!
می خوای این آخر عمری فیل تر بشیم؟!

ولی اگه بخوای نظر شخصیم رو می تونم بنویسم. چون جایی راجع به این موضوع مطالعه نداشتم

من۲ شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:44

در مورده سن دو سر طیف جای بحث داره اگر مرد خیلی بزرگتر باشه واگه زن بزرگتر باشه ..در هر دو حالت به نظر من احتمال اسیب وجود داره ودر مورده بقیه شرایط این بلوغ طرفینه که تعیین کننده میزان اختلاف سن هست واین که شرط سنی روی باورپذیری نقشهای متقابل اثر منفی نداشته باشه....

احتمال آسیبش به نظر شاید بیشتر از حالت معمول بیاد،‌ولی می تونه زن هم سن مرد یا حتی کمی ازش بزرگتر باشه اگه اصولی که گفتم رعایت شده باشه

[ بدون نام ] شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:47

از علی medicineman:
اینو پیدا کردم دوس داشتی بذار تو وبلاگ گروهی:
آدمها مثل کتابها ، هستند



بعضی از آدمها زرکوب دارند . بعضی جلد ضخیم و بعضی جلد نازک . بعضیها اصلآ جلد ندارند .



بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی و نامرغوب چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی .



بعضی آدم ها ترجمه شده اند و بعضی ها تفسیر می شوند .



بعضی آدم ها تجدید چاپ می شوند و بعضی از آدم ها فتو کپی آدمهای دیگرند .



بعضی از آدم ها دارای صفحات سیاه و سفید اند و بعضی از آدم ها صفحات رنگی و جذاب دارند .



بعضی از آدم ها تیتر دارند . فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدم ها نوشته اند :

حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است و بعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.



بعضی آدم ها را باید جلد گرفت .



بعضی از آدم ها می توان توی جیب گذاشت و بعضی ها را توی کیف .



بعضی از آدم ها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا میشوند .



بعضی از آدم ها فقط جدول سرگرمی اند و بعضی ها معلومات عمومی .



بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و بعضی از آدم ها غلط چاپی فراوانی دارند .



از روی بعضی از آدم ها مشق نوشت و از روی بعضی از آدم ها باید جریمه نوشت .



بعضی از آدم ها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدم ها را باید نخوانده دور انداخت .



به نظر شما آدم ها مثل کتاب ها نیستند ؟

ترجیح می دم خود خالق نوشته ، اون رو در وبلاگ بنویسه تا کس دیگه.

تازه وارد شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:24

اون که به خاطرش می خوای کرکره رو پایین بکشی
مشکلش خیلی بنیادی تر از اونه که با پاک کردن این صورت مسئله بتونی کمکش کنی ...
مشکلش با خودشه ... درونش ... دیدش ... و خواسته هاش
پس با بستن اینجا بیخود خودتو قربانی نکن
کسی که با نیروی دیگری بلند بشه خیلی زود یه جای دیگه ...
به یه شکل دیگه ... با یه مشکل دیگه ...
دوباره ...
خوب میدونی که قویترین مسکن ها هم بیش از چند ساعت تاثیر ندارن ...

...

میترال شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:48 http://tabib_mshd.persianblog.com

من با این پست مخاافم تقریبا
به چند دلیل:
اولا اینکه تفاهم هیچ ربطی به سن و سال نداره
بلوغ فکری هم حداقل تو این دوره زمونه رابطه خودشو با سن شناسنامه ای قطع کرده..
نه بلوغ..نه درک..نه شعور و نه کمال آنها ارتباط آنچنانی با سن نداره هرچند مسلما اگر سن آدم بیشتر باشه فرصت بیشتر برای کسب تجربیات مختلف داره اما همین تجربه هم گاهی تو کسایی که سن پایین تر دارن به مراتب بیشتره...پس بازم به سن شناسنامه ربط نداره
رابطه دختر و پدری رو هم مخالفم..اصلا این مسئله و این دو تا رابطه کاملا متفاوت هستند و اصلا وجه اشتراک ندارن
پدر کجا و همسر کجا؟دو تا مسیر متفاوت
البته با بیشتر بودن سن خانما مخالفم چون شما آقایون همین جوری ۱۰ سال(حداقل!)عقب ترین !چه برسه به اینکه ...
...
پ ن/ تعطیل کنین آقا..دوباره تشویش اذهان عمومی راه انداختید...این چه بساطیه!

مساله فقط تفاهم که نیست. توضیح دادم که مرد باید یک ساپورت بالقوه رو بتونه برای زن ایجاد کنه
اصلا منظور نوشته من این بود که سن مرد الزاما نیاز نیست که بالاتر باشه.
رابطه پدر و دختری گفتم من؟ تا جایی که یادمه گفتم زن همسرش رو با پدرش همانندسازی کنه. این یک اصطلاح روانشناسیه و به این معنی نیست که عینا مثل هم باشه.منظور اینه که بعضی نقشها رو که از پدر انتظار می ره، در رابطه با شوهرش با اون ایجاد می شه. یمثلا اتکاء زن به شوهرش از سنخ اتکاء دختر به پدر می شه تا زن به شوهر.این موضوع در مورد مردها هم صدق می کنه و ممکنه زنشون رو با مثلا مادرشون همانندسازی کنن. این به این معنی نیست که از زنشون به دنیا میان!

OCD یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:35 http://ocd.blogsky.com

why do you think that speaking about this common subject is so ugly?!
but i think that it can lead to clearing of this matter
some bodies disturbed the beatiful and loly face of the LOVE
is it wrong or true?!

من کی گفتم آگلیه؟! من می گم وبلاگ زنده رو عشق است! نه فیل تر شده!

علی یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:04 http://medicineman.persianblog.com

ما که سر در نیاوردیم چجوری تو این خط خطیه بنویسیم!

ای میلت رو داده بودی؟

OCD دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:00

جواد شدی دکتر؟!
وبلاگ زنده رو عشقه؟!
The LOVE is your FACE
یعنی : جمالتو عشقه !!!

اصلآ نخواستیم!
ما که خودمون فرق شو میدونیم!
می خواستیم یدونیم شما هم میدونی یا نه؟!

!!
ای مردم آزار!
فقط می خواستی اینجا فیلتر شه راحت شی؟!

نیایش سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:47

اینا که فرمودین دریافت وماحصل ۲۱ سال بوده یا ۲۹ سال!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد