Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

بزرگ

مشکل پایان نامه حل شد و مدیر گروه محترم شد استاد راهنمام و استاد عزیز هم شد استاد مشاور. به زودی می فرستمش برای تصویب. استاد عزیز بیشتر از خود من نگرانه که کارا سریعتر انجام بشه! مکررا بهم می گه اصلا نگران نباش! درست می شه! خودم زنگ می زنم به دکتر فلانی که خارج از نوبت بررسی بشه! و منم در کمال خونسردی جواب می دم: من که نگران نیستم!!!!!!!!

پ ن ۱: مگه من نگفتم اون پاراگراف خصوصیه؟!

 

پ ن۲:بیمار بای پلارم اینو امروز گفت:

پشت سر آدمای بزرگ، همیشه چاله های بزرگ هست

کافیه بدونی که کجا هُلشون بدی

نظرات 16 + ارسال نظر
میترال چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:38 http://tabib_mshd.persianblog.com

بعد از مدتها سلام!
مرسی که اومدین طبیب! خاک بازی خوش گذشت!!!
الان چند تا پستتون رو با هم خوندم.عکسای ابن سینا قشنگ بودند(ابن سیناست دیگه؟)
بازم که سانسورکردین (پاراگراف رو عرض میکنم)!

سارا چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:48 http://www.jarahedivoone.persianblog.com

عجب بیمارای با کلاسی دارین شما !! متفکرانه حرف می زنن. من از حالا باید مرافب باشم کسی هلم نده !!!!!
راستی پست دیروز رو هم الان خوندم. در مورد دخترت و ماشینت من مطمئنم می زنی تو سرش حالا هر چقدرم پول دار باشی!!!

جوراب چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 http://jourab.blogfa.com

گاهی وقتا باید به مریضای روان پزشکی به چشم یه همصحبت خوب نگاه کرد.....

شهرام چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 http://zerzer.blogsky.com/

فضول سنج گذاشتی داداش ؟

حالا این اب پیاز رو گرم کنی خونده میشه ایا ؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 14:20

به به!
تبریک میگم!
استاد جدیدی پیدا کردید که میشه ازش خیلی چیزا یاد گرفت!
دکتر ط. رو نمیگم!
مریض bipolarرو میگم!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 14:52

یاد استاد راهنمای خودم افتادم که ۶ ماهه سر کارم گذاشته هر بار میرم سراغش یه جور بانمکی میگه نگران نباش خانوم فلانی! که همه نگرانیهام یادم میره!
چه مریضهای با فهم و کمالاتی داری دکتر! حالا تو کدوم قطبش این حرف رو زده؟!

سپیده چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 14:53 http://gomshodegan.blogsky.com

یاد استاد راهنمای خودم افتادم که ۶ ماهه سر کارم گذاشته هر بار میرم سراغش یه جور بانمکی میگه نگران نباش خانوم فلانی! که همه نگرانیهام یادم میره!
چه مریضهای با فهم و کمالاتی داری دکتر! حالا تو کدوم قطبش این حرف رو زده؟!

فر یدا چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 19:01 http://vivalavida.blogsky.com

خب دکتر جون میبینم که کم کم داری از خودت می نویسی !!!!
دلت رو هم هاپو نخورده . . . زیر همین دفتر دستکته !!! خوب بگرد ! پیداش می کنی !!!
بیمارت هم راست میگفت خب !!!!

من چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 19:30

من امروز تو mood بده ام .........

*+*+*سارا*+*+* چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 21:29 http://saaaraaa.blogfa.com

آهان .................... نه نه نه



اشتباه‌ٍ حرف اول رو احساس زده میدونی چرا؟



چون نذاشت عقل حکومت کنه



این رو باید قبول کنی


تناقض............تناقض.............تناقض...........تناقض


------------- بدرود------------------

میم پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 00:00 http://stormysea.persianblog.com

چه حرف قشنگی زده. جدیـــــــــا

آرزو پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:42 http://wwweblog.persianblog.com

چه بدجنس!

خاک‌نهاد پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:50

پس «پ ن ۲ » کو؟!

متوترکسات پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 16:16 http://www.doctormtx.blogfa.com

دکتر جون؛‌این بیمار بای پولار شما بیشتر از وزرا و مدیران ما چیز حالیشه!!!

جوراب پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 22:36 http://jourab.blogfa.com

۷۶ ........

انسیه جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 20:11

این آقای بای پلارم خیلی باهوشه

فقط باید مراقب باشه
وقتی داره می ره آدم بزگه رو
هل بده

خودش
نیفته
تو اون چاله!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد