Déjà vu
Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first timeDéjà vu
Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first timeروزانهها
همه- فتوبلاگ دژاوو عکاسخونه من، هر روز یک عکس
- خطخوردگی صحیح است وبلاگ گروهی من و همکارن
پیوندها
- لینک همکاران
- ------------------------------
- خودنوشت
- خجالتی
- هاریسون
- بخش زنان و رزیدنتهای زنان
- گل داوودی
- کلید آبی
- بهشت خیال
- زن مثبت
- incidentaloma
- شرح حال
- پزشکی رزیدنتی
- گل یخ
- پزشکان بدون مرز
- تنگی آئورت
- persian medlogs
- premenstrual syndrome
- حالا چرا؟
- گرگ بیابون۲
- دفترچه ممنوع
- نیشتر
- دستنوشتههای یک کودک فهیم
- بیابازغاز
- پزشکی ۷۸
- جوراب پاره و انگشت آزاد
- یادداشتهای یک پزشک
- پرنده مسافر
- وبلاگ دستیاران پزشکی
- دریای سرخ سرخ
- گمشده در خیال
- کوچولو
- جوجه اینترن
- ریحان
- ژاندارک
- MedicineMan
- خاطرات پزشکی
- لبخند چشم تو
- نابرام
- پنجرهها باز
- crescendo
- زندگی در پیش رو
- انجمن آزمون دستیاری
- دکتر سینوهه
- ایرمان
- سیناپس
- میم
- خلسه پرواز
- جراح دیوانه
- دانشگاه با طعم باران
- خطخطیهای من
- ------------------------------
- لینک دوستان
- ------------------------------
- ورونیکا
- آلبالو
- همه روزهام
- میخوام دکتر شم
- من مینویسم
- لحظهای با من باش
- مداد سیاه
- خاطرات یک علوم کامپیوتری
- یادداشتهای یک خبرنگار
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- دژاوو 193
بایگانی
- مهر 1396 1
- آذر 1392 1
- شهریور 1392 1
- تیر 1387 1
- خرداد 1387 1
- اردیبهشت 1387 7
- فروردین 1387 11
- اسفند 1386 7
- بهمن 1386 4
- دی 1386 4
- آذر 1386 7
- آبان 1386 5
- مهر 1386 8
- شهریور 1386 7
- مرداد 1386 3
- تیر 1386 13
- خرداد 1386 10
- اردیبهشت 1386 13
- فروردین 1386 20
- اسفند 1385 18
- بهمن 1385 13
- دی 1385 15
- آذر 1385 23
آمار : 337544 بازدید
Powered by Blogsky
دژاوو
دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:23
اون که معلومه!!
حالا این چه قرصیه؟ :-؟
.:.:.
فعلا بای
آره.مگه نوستر آداموس باشه!
ولی مثلا میشه پیش بینی کرد وقتی یه مدت اوضاع روبه راهه خوش میگذره یه چیز بد یه حال گیری تو راهه...
حالا این جمله چه ربطی به اون ویال کا سی ال داره؟!
من که از یه دقیقه بعدمم خبر ندارم ! :(
واقعا پتاسیم لعنتی. نمی دانم شما چه تجربه ایی دارین ولی من یک خاطره بسیار غم انگیز دارم . زمان اینترنی در یکی از کشیک ها ی بخش مسمومین در بیمارستانی که شاید سانتر مسمومین کشوره دختر خانم جوانی را که به قول دوست عزیزمان احتمالا به ته خط رسیده و تعداد زیادی قرص امی تریپتیلین خورده بود با حالت ساب کما اوردند بعد کلی اقدامات مختلف وتا صبح بیدار موندن وقتی تا حدودی حالش بهتر شده بود بیمار را به بخش منتقل کردیم تا تحت نظر باشه .یکی از دستوراتی که باید برای بیمار اجرا می شد بیکربنات سدیم وریدی بود .که متاسفانه احتمالا بخاطر شباهت ظاهریش با ویال کلرید پتاسیم پرستار بخش پتاسیم را وریدی بهش تزریق کرد که خودتان می دانید چه اتفاق وحشتناکی افتاد