Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

1st

اولین case interview رو روز سه‌شنبه پشت سر گذاشتم. بیمار خانم جوانی بود که بدلیل صداهایی که در گوشش می‌شنیده و گاه بهش دستور می‌دادن در بیمارستان بستری شده بود.
برای اینکه زمان رو دقیق تحت نظر داشته باشم ساعت مچیم رو که چند وقته کنار گذاشتم همراه خودم آورده بودم و روی میز طوری گذاشتم که برای دیدن زمان نیازی نباشه از بیمار چشمهام رو بردارم و بیمار دچار احساس اینکه من از اتمام وقت نگرانم رو نداشته باشه (این موردی بود که در مصاحبه هفته پیش به همکارم گیر داده بودن). مصاحبه رو با معرفی خودم شروع کردم:
- دکتر فلانی هستم، آسیستان روانپزشکی... اسم شما چیه؟
- ب...
- فامیلیتون؟
- ف...
اولین نکته جالب که امروز همکارم بهم گفت این بوده که اسم بیمار ف... و فامیلیش ب... بوده! و به من این دو رو برعکس گفته بوده! البته کسی از اساتید متوجه این موضوع نشد یا موضوع را قابل گیر دادن ندونست خوشبختانه.
بعد از گرفتن مشخصات نوبت CC شد که خوشبختانه بیمار در شکایت اصلیش خیلی خوب و واضح به علت مراجعه‌ش اشاره کرد و کار من رو راحت‌تر کرد.
در ابتدای مصاحبه بیمار یه مقدار توی جو سالن کنفرانس مضطرب شده بود و شاید هم مقداری گارد، که خوشبختانه این مساله رفته رفته حل شد. اما موضوعی که در طول مصاحبه تداوم داشت کندی واضح بیمار بود که من رو نگران تایم کرده بود. از طرف دیگه دسته گل اصلی من این بود که بعد از اینهمه تدارک برای دقت در time management، به محض شروع مصاحبه، دقیقه‌ شروع رو فراموش کرده بودم، و با اینکه قبل از مصاحبه برنامه‌م این بود که ساعت شروع رو روی کاغذ بنویسم این کارو نکردم و به همین خاطر زمان از دستم در رفت! از طرف دیگه بیمار هم کند بود و باید بعضی اطلاعات رو به زور ازش بیرون می‌کشیدم. اما خوشبختانه زمانی که ۴ دقیقه به اتمام وقتم باقی بود یکی از اساتید با یادداشتی که روی میزم گذاشت این موضوع رو یاداور شد و خیال من هم راحت شد، چون ۴ دقیقه زمان مناسبی برای اتمام مصاحبه بود.
موضوع دیگه‌ای که بیمار رو یه مقدار سخت کرده بود suggestible بودن بیش از حد بیمار بود که باعث شده بود قابلیت اعتماد به بعضی علائم کسب شده پایین بیاد.
در طول مصاحبه دو بار بیمار داشت می‌رفت که شروع به گریه کنه، یه بار وقتی راجع به محتوای توهمهاش صحبت می‌کرد و یه بار وقتی راجع به سابقه روانپزشکی مادرش صحبت می‌کرد. ولی خوشبختانه تونستم این دو حالت رو کنترل کنم و بیمار رو به مصاحبه برگردونم.
مصاحبه تموم شد و زمان پرزنتاسیون رسید و تشخیص گذاری و فرمولاسیون. با توجه به علائمی که ازش درآورده بودم در راس تشخیصها، اختلال اسکیزوافکتیو رو مطرح کردم، در مرتبه بعد اسکیزوفرنی، سایکوز مرتبط با مواد و اختلال خلقی سایکوتیک رو بعنوان تشخیصهای افتراقی مطرح کردم.
پرزنتاسیون تموم شد و نوبت به اساتید رسید تا ایرادات کارم رو بگن. اینبار از روزایی بود که تعداد اساتید شرکت کننده نسبتا زیاد بود و مدیر گروه محترم( که دبیر هیئت بورد تخصصی روانپزشکی کشور هم هستند) و رئیس بیمارستان که مشغله کاری زیاد این اجازه رو بهشون نمی‌داد که همیشه حاضر باشن هم اینبار شرکت کرده بودن. خب خودم یه ارزیابی کلی از مصاحبه‌ام داشتم و متوجه این بودم که ایراد اساسی‌ احتمالا گرفته نخواهد شد و بیشتر ایراداتم در جزئیات مطرح می‌شه. همینطور هم بود و ارزیابی همه اساتید از این مصاحبه بعنوان اولین مصاحبه خوب بود.
این بود شرحی از اولین جلسه case interview من.

¤ قرار بود ژورنال امروز هم به عهده من باشه که خوشبختانه بدلیل همزمانی با امتحان اینترنها تونستم چند روز قبل موافقت اساتید رو برای تعویق یه هفته‌ایش جلب کنم.

¤¤ امروز آخرین روزی بود که بیماران جناب رئیس رو ویزیت می‌کردم و از فردا برنامه‌م سبکتر می‌شه و این شاید به معنی ۱۰ تا ۱۵ دقیقه خواب صبحگاهی بیشتر باشه

¤¤¤ این ماه استاژر نداشتیم. بجاش از فردا ۲۵ تا استاژر قد و نیم‌قد میان بخشمون

¤¤¤¤ فردا کشیکم. اینترنها روز اولشونه، امیدوارم خلوت باشه کشیک و اینترنها هم زود راه بیفتن

¤¤¤¤¤ یکی از تفریحات مورد علاقه من این روزها مانچی فلفلی/تند و آتشین چی‌توز و بستنی قیفی پاکه

¤¤¤¤¤¤ همه چیز امن و امانه و احساس می‌کنم در آینده نزدیک هیچ اتفاق مهمی تهدیدم نمی‌کنه

¤¤¤¤¤¤¤ عیدتون مبارک

¤¤¤¤¤¤¤¤ هیچی دیگه

نظرات 14 + ارسال نظر
دختر مرده چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:22 http://arameshdarowj.persianblog.ir

سلام! اره به خودم هم ثابت شد که کم پیدام! قالب جدید مبارک!

سلام
مرسی!

دختر مرده چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:24

کیس جالبی بود..حداقل برای من که خوره این چیزام! کاش با جزئیات بیشتری نوشته بودی.

از این کیسها که ما هر روز زیاد داریم. واسه همین برای خودم معمولی به نظر اومد!

پریسا چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:51

صفحه مشکی و نوشته های سفید برای پستهای مینیمال و کوتاه جواب میده ولی برای بلندترهاش....خداییش چشمو میزنه!مثله راه رفتن تو برفه توی یه روز افتابی

یه عینک آفتابی واسه برفا گذاشتم!
چطوره؟!

سپیده چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 22:45 http://gomshodegan.blogsky.com

می‌گم علاوه بر اینکه روانپزشک خوبی هستی داستان‌نویس خوبی هم می‌تونی باشی٬ کاملا خودم رو تو جلسه‌ احساس کردم :) اولیش که بخیر گذشت٬ امیدوارم تا آخرش خوب پیش بره
جالبه این چند روزه منم همچین حسی رو دارم...امن و امان بودن و یه احساس آرامش خاص... شاید مربوط به آب و هوای مشهده!
عید شمام مبارک...

مرسی
آرامش اساسا خوبه

سارا پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 14:29 http://jarahedivoone.persianblog.ir

سلام . افرین !! پس حسابی گل کاشتی . چه طور می گی هیچ اتقاقی تهدیدت نمی کنه . برای تو چی بدتر از یه عالم استاژر!!!

دکتر گمشده پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 20:28 http://drdarya74.blogsky.com

هیچی دیگه از فردا می افتی به جون استاژرهای بیچاره!!
خداییش خوش شانسی ها که هیچ گیری بهت ندادن!!
عکسی که گذاشتی معرکه ست.

پریسا پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 21:59

مرسی کلی شرمنده فرمودین:)

علی جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 19:55 http://medicineman.persianblog.ir

موید باشید

ژاندارک جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 23:29 http://parastooyemohajer.blogfa.com

ما که تو گراند راندها واسه خودمون چرت می زنیم یا اینکه با رد و بدل کردن برگه داریم با هم گفتمان می کنیم!!!!

سپیده شنبه 3 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:27

تولد یک‌سالکی وبلاگت مبارک! :)
زمان چه زود می‌گذره...

la belle indifference یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:18

سلام
میبینم که case interviwe رو با سلامت پشت سر گذاشتید! و اساتید محترم، من جمله استاف اورئوس که بقول خودش گیربده است! بهتون گیر نداده!
خوشحال شدم!
دیدید که اونقدر ها هم سخت نیست!
فوقش ۴ تا گیر میدن، ولی آدم ژی به اشتباهاتش میبره
تا آدم اشتباه نکنه که پیشرفت نمیکنه!
و میبینم که استاف محترم سر به راه ما رو توی خط آوردید و فوت و فن اینترنت رو بهش یاد میدید!!!

سلام
بحث سر اینه که اینجا جای زیاد مناسبی واسه اشتباه کردن نیس

استاف محترم آدم علاقه مندی هستن!

کلوزاپین یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 20:57

اوووووه چه باحال

جوجو بودین که!

crescendo سه‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 00:06 http://crescendo.persianblog.ir

یه سوال .... من نمی دونم چرا از یکی از پست های شما این طور برداشت کرده بودم که ای سی تی خیلی به ندرت انجام می شه .شاید هم اشتباه برداشت کرده بودم اما .... اینجا که دم به دقیقه به مردم ای سی تی می دن ؟ ... ماجرا چیه ؟ ای سی تی واقعا زیاد استفاده می شه؟

ای سی تی اندیکاسیونهای خاصی داره. شاید علت اینکه شما اونجا زیاد می بینین اینه که بهرحال سانتر دانشگاهیه و محل ارجاع موارد دارای اندیکاسیون هست. تنها در صورتی می شه ایراد گرفت که بدون اندیکاسیون اینکار انجام بشه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:54

کجا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد