بالاخره از امروز برنامه کشیک استاژرها توی بخش ما اجرایی شد. روزانه ۲ نفر استاژر از ساعت ۴ تا ۷ بعدازظهر در درمانگاه آموزشی روانپزشکی شرکت می کنن و محور آموزششون شرح حال روانپزشکیه. ۲ نمره از نمره بخششون هم به کشیکشون مربوط می شه.
یکی از مشکلات فرهنگی جامعه ما اینه که فکر می کنن بیماران روانپزشکی همون عقب مونده های ذهنی هستن! این مساله رو وقتی پزشک خانواده بودم از نزدیک دیدم. توی مرکزی که من مسئولیتش رو داشتم وقتی قرار شد بیماران اعصاب و روان ویزیت بشن، کاردان محترم مرکز لیست عقب مونده های ذهنی رو برام ردیف کرد! این در حالیه که اساسا بیمار منتال ریتارد بیماری نیست که بشه براش کار چندانی کرد و ویزیت شدن یا نشدنشون زیاد فرقی نداره، و از طرف دیگه بیماریهای روانپزشکی با شیوع خیلی بالا، ولی بصورت تشخیص داده نشده باقی می مونه. در واقع علت اصلی اینکه بعضی مردم دید منفی نسبت به روانپزشک دارن همینه که فکر می کنن منتال ریتاردها رو می برن پیش روانپزشک!!! درحالیکه ما حتی اجازه بستری کردن بیمارانی که ام آر باشن رو نداریم و در صورت بستری کردن مورد بازخواست قرار می گیریم. هروقت بیمار ام آر توی کشیک من مراجعه می کنه به بهزیستی معرفیش می کنم. در واقع کاری که از منتال ریتاردیشن به ما مربوط می شه تشخیصش هست و گاهی در صورت لزوم کنترل بعضی رفتارهای نابهنجارشون با دارو.
از طرف دیگه مردم به مجموع ام آر ها و بیماران اسکیزوفرنی و سایر سایکوزهای شدید که دچار علائم خیلی پیشرفته شدن، بطوریکه دیگه قادر به زندگی عادیشون نیستن، می گن دیوونه! و روانپزشکا رو دکتر دیوونه ها می دونن! جالبه که بدونین سایکوزها فقط ۲ درصد مراجعین به مطبهای روانپزشکی رو تشکیل می دن. ضمن اینکه اغلب بیماران سایکوتیک با درمان به زندگی عادیشون برمی گردن و در صورت تشخیص زودرس و درمان مناسب و با مدت کافی، سالها می تونن زندگی کنن بدون اینکه کسی متوجه اختلال روانپزشکیشون بشه.
نتیجه اینکه تصور عامه مردم راجع به روانپزشکی خیلی خیلی پرته!! می شه گفت توی یه دنیای دیگه سیر می کنن. ولی وقتی می بینم که پیش میاد که یک پزشک هم اینطوری فکر یا اظهار نظر می کنه، نمی تونم اخم نکنم.
امیدوارم روزی برسه که مردم ما هم بدونن بیماریهای روانپزشکی کدوماست. و کشیک وایستادن استاژرها این خاصیت رو هم داره که پزشکهای عمومی و یا سایر متخصصین با تخصص ما بیشتر آشنا می شن
¤ اشکال بعضی از ما اینه که هرچی که ضد عقله رو به عشق ربط می دیم.
¤¤ سایه خورشید روی سرم
نور تو بالاتر
¤¤¤ موضوع، گاهی وقتا جدی تر از اونیه که فکرش رو می کنی
¤¤¤¤ اینجا، از سایت دانشگاهمون می تونین عکسهایی از بیمارستان ما رو ببینید
اولین کامنت بعد از آتش بس...بین میترال و دژاوو!
...
همیشه پی نوشتهاتون بهتر از پستتون هست(البته از نظر من!)یکجورایی صمیمانه تر هست و دلنشین تر
البته از۹۸٪بقیه ۵۳٪معتادن!بقیه هم....
اتفاقا معتادها مراجعه زیادی به مطب ندارن. معمولا یا برای ترک به مراکز ترک معرفی می شن و یا برای دریافت متادون به همون مراکز مراجعه می کنن
ضمنا نسبت فوق کاملادر بخش هم قابل استناد است!منتهی ۹۹٪سایکوزند ۱٪هم تشخیص ندارند!
توی بخش ۵۰ درصد بیماران رو سایکوزها تشکیل می دن
پیشنهاد می کنم بخش سایکیاتریتون رو دوباره بگذرونید
هم برای کسب آمار بهتره و هم آشنایی با تشخیصها!
¤بیچاره عشق...البته تا چی رو عقل بدونیم چی رو ضد عقل...
¤¤ قشنگ بود... نور تو کجا نور خورشید کجا...
¤¤¤ بعضی جدی ها شوخیتر از اونه که فکر میکنی بعضی شوخیها هم کاملا جدی...
۰۰۰بعضی وقتا شوخی شوخی چشممونو روی خورشید می بندیم ولی جدی جدی همه جا تاریک می شه...........
والا تو مبحث بیمار اعصاب و روان کار از منتال رتارد گذشته و همون طور که خودت میدونی ما بیمارای تشنجی رو هم به عنوان اعصاب و روان ویزیت میکنیم و این ربطی به ما برای دسته بندی نداره. ما ویزیتای خودمون رو انجام میدیم و از من هم برای مریضای منتال رتارد جز ارجاع به بهزیستس کاری برنمیاد. ویزیت هر روز هم خودت میدونی که ناشدنیه... به هرحال تغییر تعریف فعلی بیمار اعصاب و روان زمان میبره که به نظرمن از عهده ما خارجه جز تعریف ساززی که ما میتونیم واسه اطرافیان داشته باشیم.
در اینکه اشکال سیستماتیک وجود داره شکی نیست. ولی حداقل خوبه که بیماران اصلی روانپزشکی هم بیماریابی درست و حسابی بشن.
ویزیت هر روز یک مزاح بود
دژاووی عزیز؛ بیش از یک چهارم مراجعین به مطبها و درمانگاههای عمومی رو بیمارانی تشکیل میدن که حتماْ یک اختلال روانپزشکی دارن. فکر کنم همه همکاران به این بیماریها اشراف دارند و میتونن اونارو منیج کنن. اگه هم که خیلی تخصصی بود حتماْ که ارجاع میدن.
با این قسمت فرمایش شما که اشراف دارن و منیج می کنن زیاد موافق نیستم. بیماران ما بیشتر وقتها توی ویزیت پزشکان دیگه میس می شن و کم پیش میاد که کسی اشراف کافی برای درمانشون داشته باشه. درسته که دارو می دن، ولی اکثریت درمانهاشون نادرست،غیرعلمی یا ناکافیه. و اغلب بیماران ما سالها توی مطب سایر پزشکان سرگردان هستند.
اگه قراره مریضای اعصاب روانو دقیق جدا کنم غربالگریشون دست خودتو میبوسه!!!!!!!!
منم امیدوارم اون روز برسه....
راستی خوش به حال استاژرها
کیه که قدر بدونه!
دکتر! چرا بعضی روانپزشکها مریضی رو که درمانی دریافت کرده اصلا قبول نمیکنن؟! یعنی واقعا اینقده صورت بیماری تغییر میکنه؟!
تشخیصهای روانپزشکی عملا با مصاحبه انجام می شه و عکس و آزمایشی که تشخیص رو بتونه به پزشکای دیگه هم نشون بده وجود نداره برای این رشته معمولا. به همین خاطر کسی که بار اول بیمار رو دیده می تونه بهتر قضاوت کنه و تشخیص بده.ولی با درمان، علائم به قول شما تغییر می کنه،نه اطلاع دقیقی از تشخیص اولیه در دسترسه و نه علائم اولیه