Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

یه چیزی بیار باقالی بار کن!

قبل از اینکه رزیدنت روانپزشکی بشم هم آدما رو زیاد تحلیل می کردم
چیزی که تغییر کرده اینه که الان اگه کسی رو توی روابط معمول،تحلیل غیر معمول هم نکنم

 بواسطه رشته ام متهمم می کنن که دارم روانکاویشون می کنم!

پ ن: به درگیری های عید، ویزیت بیماران بخش روانپزشکی اطفال هم اضافه شد!
تعطیلی به ما نیومده (دقت کردین که روانپزشکی از کم دردسرترین رشته هاست!بقیه رشته ها چی می کشن!)

نظرات 12 + ارسال نظر
ورونیکا چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 21:18 http://veronika.blogsky.com

فک کنم این آزاردهنده ترین اتهامیه که می تونه نصیب یه روانپزشک بشه .
خدا صبرتون بده واقعا :)
گرچه هر شغلی اقتضائاته خاصه خودشو داره . مثلا واسه رشته ما تو عرف معموله که می گن وکیل جماعت اهل دروغه !

وای از تعطیلی نگین که هلاکشم !
قبلا تشنه این بودم که دائما سرم شلوغ باشه اما حالا!
دوره کاراموزیم هم که حالا متوجه شدم یه دوره فشرده 6 ماهه ست نوره علا نور شده ...
اینروزا که تفریح و سر به هواییام کمتر شده گاهی احساس می کنم پنج شش سال بزرگتر از سنمم !
دلم لک زده واسه یه نصفه روز تعطیل / واسه خوابیدن تا دم ظهر / واسه قدم زدنای بی دغدغه زیر بارون / واسه رفتن شهربازی و سوار ترن هوایی شدن ... واسه سفر / واسه بی خیال همه چی شدن ...

خب حقوق که جمع حقه ست دیگه!
البته من تعطیلی طولانی مدت رو هیچوقت دوس ندارم

هلال چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 22:13 http://tabib111.blogfa.com

فهمیدن ، مرحله ای هست که وقتی بهش دسترسی پیدا کنی ، خود بخود توی ذهن آدم جاری میشه ، همونطور که در اثر تجربه یه سری مریضیها رو فقط با نگاه به حالتهای بیمار میشه تشخیص داد ، روانپزشکها هم می تونن از روابط معمول ، خیلی تحلیلها رو همون لحظه توی ذهنشون بیارن ...

البته کار روانپزشکا یه کم سخت می شه
چون افراد در برابرشون گارد می شن

هلال چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 22:16 http://tabib111.blogfa.com

جواب سوال : ۷۵

مرسی
حدس زدنی بود

ژاندارک چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 22:44 http://parastooyemohajer.blogfa.com

والا! بچه ها به بخش روان میگن هتل! انگار نیست اینطور که شما میگین و چه بد!
ـــــــــــــــــــــــــــ
جالبه! منم آدما رو زیاد تحلیل می کنم به خصوص در عرض دو سال اخیر که علاوه بر تحلیل خفه شون می کنم!!! اما به این نتیجه رسیدم همه مثل هم هستن. دوستی داشتم که می گفت همه ی آدما عجیبن اما شدت و ضعف داره تقریبا مثل استاد شما.

می دونی
زمان اینترنی من هم یه جورایی هتل بود
ولی وقتی رزیدنت شدم دیدم بطرز باورنکردنیی شرایط عوض شده در عرض این ۳ سال. سال ۸۲ رزیدنت فقط تا ساعت ۱۰ شب و فقط ۲ روز در هفته که فرداش مورنینگ بود کشیک داشت. ولی الان دیگه بیمارستان ثانیه ای بی رزیدنت نباید باشه.مراجعه کننده زیاد شده و کشیکها سنگین.هم برای رزیدنت و هم اینترن
برای نمونه پست( یک کشیک) رو بخون. توصیف یه کشیشک نسبتا کم دردسر من هست.

راجع به تحلیل، کلیت آدما شاید.ولی واقعا هیچ دو آدمی توی دنیا مثل هم نیستن

چی تقریبا مثل استاد ما؟!

دریا پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:28 http://www.man-o-delam.persianblog.com

دژاوو!!!!؟؟؟؟

دژاوو: نوعی توهم بصورت احساس آشنا بودن یک موقعیت جدید

روز-به پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:54 http://tabeedi.persianblog.com

روانکاوید دیگه دست خودتون که نیست.مثل من که هر کی رو میبینم به دماغش نگاه میکنم و فکش و غیره! وای به وقتی که رینو کرده باشه ...ویزیت های عیدو نگو که الان دستمال در می آرم و میزنم زیر گریه.من هر روز باید بیمارستان باشم.نه که هر روز کشیک باشه ها نه! ولی مثلا کشیک شب سوم صبح چهارم تموم میشه و تا ظهر طول میکشه تا برسم به خونه. دوباره پنجم عصر و شب هستم و ششم صبح کشیکه تموم میشه... امان از جراحی!!!

آره خب.ولی از اول هم دست خودم نبود،اما کسی نمی فهمید که دارم روانکاویش می کنم!
اساسا کلمه کشیک کلمه قابل دوس داشتنی نیس!

سپیده پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 http://gomshodegan.blogsky.com

خوب به نظر من یه روانپزشک چه بخواد چه نخواد با دید موشکافانه تری به همه مسائل و حرفها و رفتارهای دیگران نگاه میکنه حالا اینکه از قبل هم این دید رو داشتی پس فکر کنم راه رو درست رفتی تو انتخاب رشته

از قدیم گفتن کار جوهر مرده! اینقده از کشیک و کار آه و ناله نکن!

کشیک ندادی

بچه اوین پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:05 http://www.delta3girl.blogsky.com

پس اعتراف کردی از همون اول فوضول بودی!!!
.
.
.
.
خب راست می گن!!!همه ی روانپزشک ها به ادما یه جور دیگه نگاه می کنن .
.
.
.
به نظر من تو ادم دنبال یه عیبی می گردن که بهش بگن دیوونه!!!!

فضول کدومه باباجان!
نه اتفاقا از کلمه دیوونه متنفرم.
ضمن اینکه هیچ آدمی بی عیب نیست

لاله پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 13:50 http://guyton.persianblog.com

مرسی که سر زدید

انجام وظیفه کردیم

سپیده پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 14:40 http://gomshodegan.blogsky.com

شوخی کردم آقای دکتر.درسته کشیک ندادم ولی میدونم کشیک دادن خیلی سخت و سنگینه و تو عیدم اصلا نمیچسبه

کشیک اساسا خوب نیس

رزیدنتهای زنان پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 16:54

تمام کاپلان را در ثانیه ای و به خلاصه ترین شکل ترجمه می کنم دیگه چی میخوای؟

خب ترجمه ش کن همینجا دیگه!

رزیدنتهای زنان شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 20:01

کاپ لان=فنجان لان(اسم یه دختریه!)

عجب!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد