یکی از اشتباهات اکثریت افراد اینه که بیماران روانپزشکی و بطور خاص بیماران سایکوتیک رو بیماران خاص و متفاوت با افراد عادی میدونن که گویی هیچوقت سالم نبودن و هیچوقت هم ممکن نیست مثل فرد عادی زندگی کنن. و این زمینهساز بیمهری و نگاه دور از انسانیت اونها نسبت به این بیماران میشه. اما من که رشته تخصصیم اینه میخوام هشدار بدم که همه اینها یه روزی مثل ما بودن، همشون توی همه موقعیتها و همه مشاغلی که فکرش رو بکنیم زندگی عادی رو داشتن. از بیکار بگیر تا استاد دانشگاه، از بیسواد بگیر تا پزشک و مهندس و .... بیماران سایکوتیک مظلومترین و محرومترین بیماران هستن. تا روزی که سالم هستن و برای جامعهشون مفیدن که هیچ، از روزی که بیمار شدن دیگه حتی ممکنه اطرافیانشون چشمشون رو بروی انسان بودنشون هم ببندن. از ترس آبروریزی مخفیشون میکنن، و از وهم تاثیر پذیرفتن ازشون فاصله میگیرن. الفاظ نامهربانانهای مثل دیوانه یا روانی رو براشون استفاده میکنیم، غافل از اینکه هیچ بعید نیست یک هفته بعد مثل اونا بشیم. غافل از اینکه اونا هم مدتی پیش شاید موقعیت خیلی بهتری از ما داشتن، و غافل از اینکه هیچ کسی از ابتلا به این اختلالات مصون نیست، موضوع به سادگی بهم خوردن تعادل چند تا نروترنسمیتره. این رو من دارم از نزدیک میبینم و حرفی بر اساس تئوری صرف نیست. ما انسانها زیاد فراموش میکنیم، از اینکه بیماران سایکوتیک هم قبل از هر چیزی یک انسان هستن با همه کرامات و احترامات انسانی، و در درجه بعد بیمار هستن و نیاز به حمایت و کمک برای بهبود دارن. اینها مظلومترین بیماران هستن و بجز موارد معدودی، کاملا بیخطر و حتی بیدفاعن. درسته که این بیماران رو اغلب توی بیمارستان میبینم و در آینده در مطب کمتر از ۳-۴ درصد بیمارانم رو تشکیل خواهند داد، اما همین مدتی که توی بیمارستان بهشون خدمت میکنم رو هم افتخار خودم و پشتیبان دنیا و آخرتم میدونم. کاش ولی محروم از مهر مهربانان نبودن.
¤ امروز هم ویزیت بیماران بخش با من بود و انگار نه انگار که تعطیلاته
¤¤ آسمــان این روزهــــا بغض کرده
انگار نه انگار بهــاران است
گویی در اندیشه خشکسالیست
به انتظار دعای باران است ... |