۸۶

 

سال ۸۶ هم داره نفسهای آخرش رو می‌کشه و روی هم رفته بد نبود. اتفاق خاصی نداشت. یه سال از عمرم بود که گذشت و فکر می‌کنم اگر یک بار دیگه این سال تکرار می‌شد تنها تغییری که دوس داشتم در کارم بدم این بود که بیشتر درس می‌خوندم و کمتر مشغول اینترنت می‌شدم. در مجموع ماهیت دانشجو بودن اینه که معمولا با سال قبل تفاوت وجود داره و این باعث می‌شه احساس تکراری شدن کمتر سراغ آدم بیاد. بهرحال در مجموع سال خوبی بود و حداقل از نظر اقتصادی برام نقطه عطف بود.
این ماه برای بار دوم رزیدنت بخش ECT هم بودم و کلی شوک دادم. فردا برای آخرین جلسه خواهم رفت. این روزهای آخر سالی گرفتاریهام زیاد شده و یک مقاله رو باید ظرف این چند روز بنویسم، کارهای تزم هم این روزها بیشتر وقتم رو می‌گیره.

¤ طفلی اینترنهای کشیک فرداشب بخش‌های سوختگی! (و خب طفلی‌تر اونایی که دچار سوختگی می‌شن) 

¤¤ پیرو پست قبلیم چند تا نکته یادم اومد که بد نیست بگم. در ادامه بخونین. 


اول اینکه روانپزشکی رشته‌ایه که نیاز به حوصله زیادی داره. هم در برخورد با بیمار و هم در انتظار برای پاسخ درمانی. از خصوصیاتی که توی این رشته کمک کننده‌ست داشتن قدرت ارتباطی بالا و کلام تاثیرگذار هست. البته نباید این سوء تفاهم پیش بیاد که این همه نیازه. تاثیرگذار بودن از این جهت مورد نیاز هست که بیمار رو به پذیرش توصیه‌های اصولی و پی‌گیری درمان ترغیب کنه. در واقع این یک قدرت تلقین هست که فقط برای شروع کار درمان یا تقویتش هست و نه کل اون. متاسفانه در خیلی از موارد بخصوص در کارهای غیرعلمی مشاوره اساس کار بر تلقین یا نصیحت هست که تاثیرش خیلی گذراست، در حالی‌ که در روان‌درمانی روی شناختهای بیمار اصلاح انجام می‌شه. بنابراین قدرت و نفوذپذیری کلام برای روانپزشک یک ابزار هست که بعنوان تقویت درمان استفاده می‌شه، نه بعنوان درمان.
موضوع دیگه اینه که روانپزشکی اساسا رشته‌ایه که ذهن فعال و تحلیل‌گری رو می‌طلبه و خب طبیعیه که فشار و خستگی روی ذهن پزشک هست و نه بدنش. خیلی از افراد غیر روانپزشک اینطور فکر می‌کنن که روانپزشکها که با افرادی با مشکلات مختلف برخورد می‌کنن پس روشون تاثیر می‌ذاره و یا از بیماران افسرده‌شون تاثیر می‌پذیرن. اما معمولا اینطور نیست. وقتی روانپزشکی حرفه کسی می‌شه فرق می‌کنه با یک فرد عادی که به صحبتها و درد دلهای مردم گوش می‌ده و برخورد حرفه‌ای پزشک با این موارد مانع از اون تاثیرات منفی خواهد شد.
و در نهایت اینکه برای انتخاب رشته تخصصی باید به این نگاه کرد که برای چه رشته‌ای ساخته شدیم، نه اینکه نمره‌مون به چه رشته‌ای می‌خوره یا دیگران از چه کار ما خوشحال خواهند شد.