چند روزی نبودم و خب حالا هستم! این هفته واقعا پر مشغلهست. سهشنبه اولین جلسه case interview من برگزار میشه و خب این بااهمیتترین و جدیترین برنامه هر رزیدنت هست اینجا. به این شکل که یک بیمار که از قبل انتخاب میشه رو میارن و رزیدنت باید در حضور همه اساتید و رزیدنتها و دانشجوها با بیمار مصاحبه انجام بده و در عرض ۲۰ دقیقه علائم بیمار رو در بیاره و بعدش بیمار رو معرفی کنه و تشخیصگذاری کنه. اساتید محترم هم مو رو از ماست میکشن و هر حرکت اون بالا زیر نظر هست. خداوند به خیر بگذرونه! این چن روز باقیمونده رو از گارد بالای محترم خواستم که چند تا مصاحبه من رو سوپروایز کنه و ایراداتم رو بگیره. از طرفی روز ۴شنبه هم ژورنال با منه. عملا وقتی برنامههای موظفی هر رزیندت روانپزشکی رو در نظر بگیریم همهشون در مقابل case interview خوشخیمن. یکی از علل اهمیت case interview اینه که قضاوت اساتید راجع به رزیدنت تا حد زیادی به این جلسات مربوطه. پس روز سهشنبه از ساعت ۸:۳۰ الی ۹:۳۰ دست از فعالیتهای عادی خود کشیده، به دعا برای اینجانب بپردازید!!
اخیرا به ذهنم رسیده بود که به گروه پیشنهاد بدم برای تز اینترنها جلسه دفاع برگزار بشه (اینجا بخش روان از بخشهایی هست که تزهای اینترنی دفاع لازم نداشت) که همین یکی دو هفته پیش استاد عزیز اطلاع داد تز اینترنها هم مقرر شده دفاع بشه! و من رو از تقدیم این پیشنهاد معاف کرد! (سابقه درخشانم رو در برقراری کشیک واسه استاژرها که فراموش نکردین!)
¤ منو دریا دیدی همه رودخونهها رو شنا کردی تا به من برسی سراب نبود، اما تو غافل شدی ازاینکه ماهی آب شیرین بودی |