Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

malingering

چند هفته پیش بیماری داشتیم که با یه سری اختلالات رفتاری به صورت پرخاشگری و خودزنی از پادگان ارجاع شده بود. عکس بالا تصویر ساعد نامبرده‌ست که با سیگار سوزونده بوده. در شرح حال و مصاحبه مفصل اولیه، علائم مختلط و غیر‌اختصاصی متعددی رو نشون می‌داد. بعد از چند روز بستری اعتراف کرد همه رفتارهای بیمار‌گونه‌ش فقط بخاطر تداوم معافیت از رزمش بوده و این آثار سوختگی رو هم وقتی که مرخصی بوده با کمک دوستش و بعد از تزریق ماده بی‌حس کننده به زیر پوستش ایجاد کرده بود. ازش اجازه گرفتم که تصویری از این کارش داشته باشم. البته قبل از اعترافش.

یکی از مشکلات آموزشی بخش روانپزشکی، ناهماهنگ بودن رفرنس استاژر و اینترنها با رفرنس رزیدنتهاست. رفرنس استاژر و اینترنها کتاب آکسفورده که از اسمش پیداست بر اساس مکاتب انگلیسی هست ولی کتاب ما کتاب کاپلان و سادوک (comprehensive و یا synopsis) هست که یک کتاب امریکاییه. چیزی که مساله رو بدتر می‌کنه اینه که تقسیم‌بندی‌ها و کرایتریاهای این دو متفاوته، بطوریکه کتاب ما از کراتریاها و تقسیم‌بندی‌های DSMIV استفاده می‌کنه، ولی آکسفورد عموما بر اساس ICD10  هست، هرچند که گاه به DSMIV هم اشاره‌ای می‌کنه، ولی سبک نوشتن و تقسیم‌بندیهاش بر اساس ICD10 هست. این موضوع باعث سردرگمی دانشجوها می‌شه. چون توی راندهای آموزشی بخش صحبتها بر اساس کتاب ماست، ولی در امتحان پره‌انترنی و دستیاری از آکسفورد سوال میاد. از طرفی برای ما هم مساله‌سازه، حداقل وقتی که قراره کلاسی برای دانشجوها بریم یا امتحانی ازشون بگیریم باید اختلافات این دو رفرنس رو هم مد نظرمون باشه که مستلزم اینه که آکسفورد رو هم بخونیم. انصافا این کتاب core text که برای دانشجوها رفرنسه بخصوص در قسمت درمانها زیادی فشرده‌ و گاها ناقصه. ضمن اینکه ترجمه‌ای که توی بازار هست هم واقعا در حد فاجعه‌ست. البته صحبتش رو از اساتیدم این اواخر شنیدم که قرار ظرف سال آینده این مساله اصلاح بشه و رفرنس دانشجوها هم مثل چند سال پیش مشابه ما بشه.

¤ سرمای دیشب اینجا در ۲۸ سال گذشته بی‌سابقه اعلام شد. بیست و یک درجه زیر صفر رو هم تجربه کردم. دو روز تعطیلی بادآورده هم بد نبود.

¤¤ *************

نظرات 23 + ارسال نظر
mary سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:11 http://architectmary.wordpress.com

ای بابا دکی قبل از گذاشتن این عکسها بگو کسایی که قلبشون ضعیفه نبینن :)

نبینن خوب!

سپیده سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:13 http://gomshodegan.blogsky.com

واقعا که!! مرد هم مردهای قدیم!! واسه یه سربازی ناقابل ببین چه ژانگولر (درست گفتم؟!) بازی‌هایی که در نمیارن!! حتی حاضرا سابقه‌ی روانپزشکی واسه خودشون درست کنند!

می‌گم یعنی سردترین شب عمرتون بود دیگه! ولی جدا دیشب خیلی ناجوانمردانه سرد بود... من که از سرما تا اذون صبح خوابم نبرد! عاملش فقط سرما بود٬ فقط!

می‌گم این *** یعنی چه؟! خودگشودگی نمی‌فرمایید؟!! :دی از دوستانتان یاد بگیر!

ظاهرا توی یک سالگی من یه روز به این سردی بوده. یعنی ۲۸ سال پیش
خودگشودگی مال از ما بهترونه!

میم چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 00:00 http://stormysea.persianblog.ir

تولدتون با تاخیر مبارک

ممنونم.

پزشک۷۸ چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:36 http://78med.persianblog.ir

اصولا خیلی زشته یه دکتر با شخصیت وقتی اولین کامنت رو میذاره بگه اول.

زشته !

پزشک۷۸ چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:37 http://78med.persianblog.ir

اصولا خیلی زشت تره که همون دکتر بفهمه که سیستم تایید نظرات فعال شده و احتمالا نظر اون اولین نظر هم نبوده!!!!

در ضمن شما کدوم شهرید که الان منفی ۲۱ ه؟

در ضمن از مالینجرینگ سربازها نگو که دلم خونه

در ضمن ......

در ....

ما که از مشهد تماس می گیریم!

جیران چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:05 http://hoo786.persianblog.ir

پست تخصصی نظر تخصصی هم میخواد که من ندارم !!!

همین که تشریف آوردین سربلند کردین

crescendo چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 13:39 http://crescendo.persianblog.ir

بله بله .... ما همین مشکل رو داشتیم خب .... ببینم چرا این آقا بعد از این همه زحمت اعتراف کرده ؟؟؟ خب معافی می گرفت دیگه ....

به این راحتیها هم نیس. همونطور که گفتم علائمش یه مقدار در هم و منغیر و طبعا مشکوک بود. همیشه وقتی پای سربازی در میونه به این راحتی ها تشخیص نمی ذاریم

ورونیکا چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 13:53 http://veronika.blogsky.com

دکتر آخه این چه عکسیه!؟
می خواستم برم واسه ناهار اشتهام کور شد! :p

ای داد بی داد
من واسه اشتها گذاشته بودم عکسو!

نیشتر چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:35 http://neeshtar.blogfa.com

سلام عزیز
من نمی فهم این سربازی چیه که بعضیها برای فرار از آن به هرکاری دست می زنند ! من نمونه های بدتر ازین هم دیده ام !خوب ما هم رفتیم مثل خیلی های دیگه !
تازه اینروزها که سربازی گلابی شده :)
ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ
در مورد مسئله رفرنس روانپزشکی کاملاً موافقم ! ولی از اونطرف ! یعنی اینکه رفرنس رزیدنتها رو تغییر بدن به آکسفورد !
از شوخی گذشته ، کتاب آکسفورد ساده تر و روانتر است :)
مهمترین مزیت آن اینست که براساس کار پزشک عمومی در یک سیستم صحیح درمانی - انگلیس - نوشته شده و براحتی سطح کار جی پی را مشخص کرده . موارد ارجاع و پیگیریها نیز !
یکی دیگر از مزایای آن اینست که برای گذاشتن تشخیص خیلی وسواس مثل سخت گیری در مورد معیارها ندارد !!
اینطوری خیلی راحت میشه به مریضها انگ چسبوند ! از خُـل و چلی گرفته تا اسکیزوفرنی و پارافیلیا !!!! :)))))) :))))))

عزت زیاد !

راستی ، چند روزیست از گنجشکهام خبری نیست ! بشدت تنها شده ام ! اگه دیدیشون ، بگو برگردند ! ظرف آب و نونشون پره ! ولی دل من خالی ! :((

سلام
واقعا!
خب اینایی که گفتی درسته. کلا تشخیص گذاری آی سی دی نسبت به دی اس ام به قول شما وسواس نداره
اگه دیدمشون چشم!

دکتر گمشده چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 20:21 http://drdarya74.blogsky.com

عجب!
خوش بگذره!

کجا؟!

سپیده چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:27 http://gomshodegan.blogsky.com

دقیقا بعد گذاشتن نظر یادم اومد که ااااا٬ شما دیگه ۲۸ ساله نیستی!! :))
هنوز آداپته نشده‌ایم با ۲۹ ساله شدنتان!!
پس شما همچین سرمایی رو دیدید٬ شایدم بدترش! ما بار اولمان بود!‌ می‌گم عالم پزشکی شانس آورده که نی‌نی دژاووی یه ساله از اون سرما جون سالم به در برده٬ نه؟!!

:)

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 00:17

علی پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:02 http://medicineman.persianblog.ir

[گل] !! نظر خاصی نداشتم! گل کاشتم برات!

مرسی! گل چی هست حالا؟!

نفس پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:16

مگه شما هام تعطیل بودین ؟!! ما اینترن هامونم جز نظام شتر مرغ بودن که به عنوان درمانی بیمارستانند.
تو اورژانس شبیه اینو دیده بودم البته با چاقو می برید.راحتم می گفت که کار خودشه !می گفت وقتی این کارو می کنه : توم آتیشه ...وقتی دستمو می برم از توی این شعله می کشه بیرون حالم بهتر می شه!!! یه ۲۰ تایی اسکار رو هر ساعدش بود

بله. مگه ما آدم نیستیم!؟
اینی که شما توصیف کردین توی اختلال شخصیت بوردرلاین دیده می شه که خودزنی هاشون رو با هدف کسب لذت از طریق مسیرها انکفالینی داخل سیستم عصبی مرکزی، یا بدلیل مشکل هویتی که دارن با هدف اثبات هویتشون انجام می دن تا به آرامش برسن

سلام پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 20:37

اولآ که به قول شاعر زندگی بدون خودشیرینی شیرین نمیشه!
ثانیآ شما که چون دیابت دارید اصلآ علاقه ای به شیرینی ندارید!
ثالثآ اساسآ شیرینی آوردن وظیفه مونه!
رابعآ از دست بعضیا انسفالیت استاف اورئوسی گرفتم!
خامسآ چه خوب میشه این رفرنس مزخرف آکسفورد عوض بشه
سادسآ کی گفته رفرنس شما comprehernsiveهست؟!
سابعآ تا اونجایی که ما دیدیم شما سیناس میخونید!!!!
.
.
.
در دو روز تعطیلی به آسیستانها و استاف های (!) محترم اکتیو روان فکر میکردم که زیر تو لمیدن و دارن خدا رو شکر میکنن!!!
:))))
از این همه کار خسته نباشید!!!
;)

سلام از ماست
خوبه که به وظائف آشنایید!
خب بعضی قسمتها از سیناپسه. ولی خب اساسشون که یکیه
ما که توی تعطیلات هم توی خونه به تلاش و زحمت ادامه می دادیم

;) پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 20:48

راستی چه موزیک با مزه ای!!!

!

maryam پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 21:20 http://niluyemordab.blogfa.com

سلام .. خوبید ؟ یک سوال ! شما در دوران استجری مباحث داخلی رو از چه کتابی خوندید و یاد گرفتید ؟
من هنوز نمیدونم از این همه کتاب چی میتونه به من کمک کنه
مرسی دکتر

سلام. مرسی
راستش دوره استاژری بصورت سیستماتیک داخلی رو نخوندم. ولی چون توی فیزیوپات خوب خونده بودم و داخلی بخش اول استاژریم بود یه
چیزایی یادم بود. اون موقع هم یا از روی سیسیل و یا از روی جزوه کلاسی می خوندم.

لاله پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 22:21

میکشیم ریحان رو !!!!

دقیقا باید همین کارو کرد

مجید پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:43 http://saddard2.persianblog.ir

ولی نمی دونم چرا به نظر می آد اکسفورد کامل تره !!!!!!

منظور شما دیکشنری آکسفورده دیگه. هوم؟!

نیلوفر جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 22:47 http://nilouyee.blogfa.com/

سلام دکتر
وایییییییییییییییییی الان که وبلاگت رو باز کردم خواهرم از کنارم رد شد اون عکس رو دید و به اندازه ی دنیا و آخرتم نفرینم کرد که چرا این صحنه ها رو می بینی ! هر چی هم می گم بابا من بدم نمی یاد درک نمی کنه فکر می کنه همه مثل خودشن !
وایییییییییییییییییی مگه کجایی که اینقدر سرده !!!!

سلام
عجب! خب کم کم عادت می کنه
من مشهدم
الانم ۸ درجه زیر صفره

دختر مرده جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:28 http://arameshdarowj.persianblog.ir

پس تکلیف مریضا این وسط چیه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

کدوم وسط؟!
چطور مگه؟

[ بدون نام ] شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:48

سلام دکتر...خسته نباشید..من هم همون روز
که سرمای مشهد ۲۱ درجه بود سیر داشتم...
خیلی هم سرد نبود [img]http://qsmile.com/qsimages/258.gif[/img] [img]http://qsmile.com/qsimages/258.gif[/img]

سلام. مرسی
چی چی داشتین؟؟

سرمه شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:54

من از آکسفورد بیزار بودم . به نظرم آدم رو از روان پزشکی زده می کرد . کنفرانسهامون رو همه از رو کاپلان دادیم . جز استریت هامون که مجبور بودند آکسفورد رو خورده باشند . البته بماند که من خودم برای امتحان پایان بخش از روی یه کتاب فارسی خوندم که با علم محدود خودم میگم معرکه بود . متنی روانتر از این نمیشد پیدا کرد . کتاب دکتر قلعه بندی که اگه اشتباه نکنم از هر دو تا رفرنس هم استفاده کرده براش . به نظر من که این کتاب رو به استاژرهاتون پیشنهاد کنید اگه پیدا میشه اون طرفا .

مساله استاژرها حداقل این حسن رو داره که آکسفورد ۲۰۰۵ هست. واسه انترنها مساله ناجورتره که از کتاب ۱۹۹۹ باید امتحان دستیاری بدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد