Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

ماهی رودخانه

 

چند روزی نبودم و خب حالا هستم!
این هفته واقعا پر مشغله‌ست. سه‌شنبه اولین جلسه case interview من برگزار می‌شه و خب این بااهمیت‌ترین و جدی‌ترین برنامه هر رزیدنت هست اینجا. به این شکل که یک بیمار که از قبل انتخاب می‌شه رو میارن و رزیدنت باید در حضور همه اساتید و رزیدنتها و دانشجوها با بیمار مصاحبه انجام بده و در عرض ۲۰ دقیقه علائم بیمار رو در بیاره و بعدش بیمار رو معرفی کنه و تشخیص‌گذاری کنه. اساتید محترم هم مو رو از ماست می‌کشن و هر حرکت اون بالا زیر نظر هست. خداوند به خیر بگذرونه! این چن روز باقیمونده رو از گارد بالای محترم خواستم که چند تا مصاحبه من رو سوپروایز کنه و ایراداتم رو بگیره. از طرفی روز ۴شنبه هم ژورنال با منه. عملا وقتی برنامه‌‌های موظفی هر رزیندت روانپزشکی رو در نظر بگیریم همه‌شون در مقابل case interview خوش‌خیمن. یکی از علل اهمیت case interview اینه که قضاوت اساتید راجع به رزیدنت تا حد زیادی به این جلسات مربوطه. پس روز سه‌شنبه از ساعت ۸:۳۰ الی ۹:۳۰ دست از فعالیتهای عادی خود کشیده، به دعا برای اینجانب بپردازید!!

اخیرا به ذهنم رسیده بود که به گروه پیشنهاد بدم برای تز اینترنها جلسه دفاع برگزار بشه (اینجا بخش روان از بخشهایی هست که تزهای اینترنی دفاع لازم نداشت) که همین یکی دو هفته پیش استاد عزیز اطلاع داد تز اینترنها هم مقرر شده دفاع بشه! و من رو از تقدیم این پیشنهاد معاف کرد! (سابقه درخشانم رو در برقراری کشیک واسه استاژرها که فراموش نکردین!)

¤ منو دریا دیدی
همه رودخونه‌ها رو شنا کردی تا به من برسی
سراب نبود، اما
تو غافل شدی ازاینکه ماهی آب شیرین بودی

نظرات 14 + ارسال نظر
سپیده یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 00:40 http://gomshodegan.blogsky.com

رسیدن به خیر! همیشه باشید!
کار سختی به نظر می‌رسه٬ تصور اینکه یه عالمه چشم نگات می‌کنن و بخصوص جلوی اساتید امر(!) بخوای همه‌ی اون چیزهایی رو که قراره از اونها یاد گرفته باشی رو بروز بدی!

هر چند اون ساعت با سخت‌گیرترین استادمون کلاس دارم٬ ولی دعا که به چشم٬ خواستی یه ندا بده بیایم با بر و بچ حضوری تشویق کنیم! :دی

آره من ماهم ولی تو اومدی آسمونت رو اشتباهی...
یاد این افتادم
ولی می‌گم ماهیه اگه اینقدر زحمت کشیده بود واسه رسیدن به تو حتما یه فکری هم واسه سازگار کردن خودش با کلرید سدیم آب کرده بوده!

مدادسیاه یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 22:21 http://ئثیشیسهغشا.ذمخلبش.زخئ

آقا اجازه :دی می شه ما هم روز سه شنبه بیایم...آخه اون دفعه که اومدیم فهمیدیم که خیلی به این جلسه ۳ شنبه های شما ارادت داریم:دی

مدادسیاه یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 22:22

آدرس وبلاگم و می بینی؟؟ حال می کنی؟؟!:دی

فرشته دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:32

سلام.من نه وبلاگ خوان هستم و نه وب نویس.چون یک همکاری ادعا کرده بود همه پرسنل پزشکی باید واکسن آنفلوآنزا بزنند!! گشتم و گشتم و یییهو سر از اینجا در آوردم که متن شما رو بخونم و جداْ لذت بردم. حا لم رو خوب کرد. ممنون .

سارا دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:03 http://jarahedivoone.persianblog.ir

سلام. اخی . استرس داری؟!! یه کم خودتو روان درمانی کن خوب می شی.
من هم می خواستم واست دعا کنم ولی خودت کارو خراب کردی چون یادم انداختی چه بلایی سر استاژرا اوردی !!!‌حالا تصمیم دارم یه دعای سفارشی واست بکنم که حال کنی!!!:)))
حالا کیسی که می خواین بگین خیلی جالبه . اخرین کیسی که برای ما معرفی شد یه خانمه بود که کلیه توراسیک داشت خیلی با حال بود !!!

سجاد سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 00:14 http://pezeshk_konkori87.persianblog.ir

سلام دکتر فقط میتونم برات گریه کنم من اون لحظه سنگ کوب میکنم و کار به امتحان نمیکشه.............راستی من شمارو میلینکم اگر منو لینک کنی ممنونت میشم یا حق

فصل تازه سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:35 http://www.fasletaze.wordpress.com

خوب حالا بیاید بگید ببینیم اینهمه دعایی که دریافت کردید نتیجه اش چی شد؟!

خوب شد
:)

الف.کاف سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 14:22 http://open-area.blogsky.com

شنبه این موقع که شما پست جدید گذاشتین که بنده خواب بودم... یک‌شنبه که دنبال تحقیق میدانی‌ام تو میدون ژاله بودم٬ همون شب هم افتادم در بستر بیماری تا امروز ظهر... حال و حوصله‌ی کامپیوتر روشن کردن و پشت سیستم نشستن رو به هیچ وجه نداشتم... به خاطر همین نمی‌دونستم دعا لازمید!!
خیلی حیف شد... من مستجاب الدعوه بودم!!!

la belle indifference سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 15:02 http://la-belle.blogsky.com

آخ جون دفاع میکنم!!!
چه خوب!
ما که مثل بعضیا سوشال فوبیا نداریم!
تازه اگرم داشته باشیم سعی در از بین بردنش داریم!
حالا...
آخه case interviwe اینقدر ترس داره؟!
نه آخه ترس داره؟!
من که تا حالا ندیدم رزیدنتی هول بشه یا خراب کنه، البته بجز یکی از رزیدنتای محترم که نمیدونم از کجا تشریف آورده بودن!
ایشون از یک استاژر هم بدتر مصاحبه فرمودن!
البته ایشون الان دیگه رزیدنت نیستن...
ولی خوب اگه از گیر دادن دکتر طوفانی و دکتر حبرانی بگذریم بدک نیست!
خیلی هیجان انگیزه!
اجازه می فرمائید سه شنبه جلسه بیایم تشویقتون کنیم؟!
(باور کنید نمی خندیم!!!)

روز دفاع شیرینی یادتون نره
ایشالا نوبت شما که بشه واسه کیس می فهمید چه جوریه! گیر دکتر طوفانی و دکتر حبرانی که گیر محسوب نمی شه. استاف اورئوس شما که از همه گیرتر می شه وقتی سوتی بدیم!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 15:10

اوه!
ظاهرآ دیر رسیدیم به جلسه case interviwe و نشد بیایم بهتون روحیه بدیم و هورا بکشیم!
:))
عیبی نداره!
دفعه بعد...

بله
دفعه بعد

crescendo سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 16:00 http://crescendo.persianblog.ir

هیچ خوشم نیومد.... استاژرها باید به عنوان ناظرین بی گناه در نظر گرفته بشن ... و هیچ کار سختی نباید بهشون محول بشه...اعم از کشیک و غیره !!!!

ناظرین بی گناه!!

سارا سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:51 http://dr-tranquil.persianblog.ir

ا حیف شد من الان فهمیدم اگه نه از دعا نکردن عمدی در حق یک رزیدنت اکسترن آزار خوشحال میشدم:)))
این ماهی بیچاره مجبوره احتمالا خودشو با شرایط تطبیق بده چون نمیتونه برگرده میتونه؟؟دلم براش سوخت

من سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:15 http://0409.blogfa.com

مگه میشه اون سابقه درخشان رو فراموش کرد؟؟خدا رحم کنه وقتی شما اتند بشین:)))در ضمن من در خاک پاک! ایرانم!

لیلا یکشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:39

خیلی قشنگ مینویسید.شعر هم قشنگ بود
babakhshid man farsi neveshtanam kheily konde,fekr mikonam bayad engilisi benevisam

نظر لطف شماست
هر طور که راحتید بنویسین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد