Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

نی نی دژاوو (پست، پره و اینتراکشیک)

(تصویر فوق مربوط به دوران شیرخوارگی ماست! به پستونک ما گیر ندهید! بر اساس نظریه فروید در مورد مراحل رشد سایکوسکچوال، در فاز o r a l بوده ایم)

کشیک یکشنبه خوب بود. عصرش یه سر به استاد عزیز که توی درمانگاه کلینیک ویژه بود زدم و پرسیدم مورنینگ فردا برگزار می شه؟!! خب منظورم کاملا واضح بود! پرسید یعنی می خوای از الان برنامه ها رو تعطیل کنین؟! (آخه قرار بود هفته آخر قبل از امتحان کلاس ملاسا! و کیس و مورنینگ تعطیل شه) منم گفتم نه!!!!!!!!!! من فقط جهت کسب اطلاع پرسیدم!!!!!!!!!!!!

خلاصه همونجا زنگ زد به مدیر گروه و قضیه مورنینگ رو حل نمود! این همه خواص این اتفاق نبود، بلکه شام هم به شکرانه کنسل شدن مورنینگ، توسط اینترنهای محترم مورد دعوت واقع شدیم! آخه طفلکا عزا گرفته بودن که اولین مورنینگ زندگیشون رو چطوری انجام بدن. (راستش فرصت نشد که از روزنامه وزین شرق استعلام بگیرم که آیا شیرینی گرفتن از اینترنهای کشیک توسط رزیدنت کشیک خطای پزشکی محسوب می شه یا نه)

ما هم کم نذاشتیم و براشون تا می تونستم آموزش دادم. حتی ساعت ۱:۲۰ نیمه شب هم یه راند کوتاه گذاشتم.

امیدوارم کشیک فردا هم به همین خوبی بشه.

تاریخ امتحان ارتقا با شتاب زیادی داره نزدیک می شه. نمی دونم چرا درس خوندن من کند شده این چند روز.

* امروز متوجه شدم که گواهینامه و کارت بانکم گم شده  

کارت بانک شاید زیاد دردسر نداشته باشه. ولی گواهینامه بیچاره می کنه آدمو. آخه شماره گواهینامه رو هم ندارم قبلا یکی دو جا نوشته بودم که به سلامتی گم شده. یه بار هم ازش اسکن گرفته بودم که توی هارد کامپیوتر قبلیمه که سوخته! تنها ۲تا امید دارم. اینکه یا توی پمپ بنزین افتاده باشه امروز صبح، و یا اینکه بانک از روی فیش دریافت پول هفته پیشم شماره گواهینامه م رو بهم بده.

آخرش که می دونم آخر عمری باید برم دوباره واسه گواهینامه امتحان بدم!!

¤(اینتراکشیک) امروز همینطوری شانسی گفتم یه سر به یه جایی که هفته پیش یه فتوکپی گرفتم بزنم واسه کارتهام. دیدم بعـــــــــــــــــــــــله! کارتها اونجا جا مونده بوده!!

جالب اینه که قبلش رفته بودم و واسه کارت بانکم اعلام مفقودی کرده بودم، و از متصدی بانک هم خواستم که شماره گواهینامه م رو که هفته پیش پشت فیش دریافت پولم نوشته بود برام دربیاره، و چون بانک خصوصی بود همکاری کامل و خوبی داشتن. بعد از پیدا شدن کارتها هم زنگ زدم و صدور مجدد کارت رو کنسل کردم. واقعا فرق بانک خصوصی و دولتی اینجاها معلوم می شه. چند دقیقه بعدش هم یه بانک دیگه رفته بودم، دیدم واسه یه خانوم دکتری که ۲ پاکت پول از یه بانک خصوصی به بانک دیگه آورده بود مامور مسلحشون رو همراهش فرستاده بودن!!!!!!!! البته اشکال از خودشون بود که چک بین بانکی رو بدلیل جدید بودن بانک دومی صادر نکرده بودن، ولی آخرش بود دیگه!! (flight of idea)

خلاصه از امتحان مجدد گواهینامه معاف شدم .

نظرات 43 + ارسال نظر
پدر سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:53 http://father78.persianblog.com

آره از این به بعد واسه مطالبمون باید استعلام بگیریم...در مورد گواهینامه هم متاسفم

مرسی
حل شد

سپیده چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:02 http://gomshodegan.blogsky.com

عجججب! پس کشیکا همیشه به اون سختی که مینویسی و غر میزنی نیست! خوب شد گفتی زیاد دلمون به حالت نسوزه!
میگم دکتر مثه اینکه حواست خیلی پرته این روزا! روانپزشکا هم حواسشون پرت میشه مگه؟!
حالا شاید یه آدم باحالی پیداش کرد و انداخت صندوق پست! چه کیفی داره دوباره امتحان بدین و رد هم بشی احیانا!!

خوب و بد داره دیگه
از همچین کیفی محروم شدی!

سپیده چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:39

وای دکتر میگم بچگی هاتون چقدر بامزه بودی! تپلی و اخمو! مگه دکترام پستونک میخورن؟!
میگم انگار دلتون نمیخواسته بغلت کنن برعکس بیشتر بچه ها! از اولم متفاوت بودی دکتر!

اون موقع آخه پستونک خیلی کلاس داشت
ما هم گفتیم بندازیم گردنمون عکس بگیریم
آخه اونی که بغلم کرده مشخص نیس توی این عکس!‌ یه درجه دار ارتش!!

سارا چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:56 http://kelopatre.blogfa.com

سلام...داشتم فکر می کردم نینی بودی مامانت بهت می گفته: دزاوو جونم...پسرم...قربونت برم!!!!
یادم اومد اسم واقعی ات این نیست!! من خیلی غرق در نت شدم!!! اسم خودم رو هم یادم رفته!! من دختر مصمم هستم!!
امتحان ارتقا رو خدا به خیر بگذرونه!۱ دکتر مشکوک می زنی چرا درس خوندنت کند شده؟
راستی یه وبلاگ جدید هم اسم مال شما باز شده!! این دزاوو رو از کجا اوردی؟اسم فیلمی بوده؟؟؟برو بگو من اینو ثبت کردم!!

سلام
واقعا خدا بخیر بگذرونه دختر مصمم
علت کندی کشیکها و پست کشیکهاست. مشکوک نشو!
دژاوو یه سمپتوم در روانپزشکی هست که البته معمولا نرماله و واسه همه پیش میاد. البته فیلم و ترانه و ... هم با این اسم هست
ما بتونیم وبلاگ خودمون رو نگه داریم کلاهمون رو به فضا پرتاب می کنیم!‌ ثبت و انحصار اسم رو فعلا بی خیال!

*+*+*سارا*+*+* چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:54

ااااااااااااااام

جناب دکتر میشه علت اخم و گره های فراوون تو پیشونیتون رو توضیح بدین لطفا؟

احیانن فرداش قرار بوده کشیک باشین که اخم کردین؟

علتش رو دقیق یادم نیس! فکر کنم از دست اینترنها بوده!

mary چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:01

بابا دکی چه خشن بودی !!!!!!!!! :)
یعنی هیچ کاری برا گواهینامه نمی شه کرد؟؟؟ خب به هر حال یه جا ثبت شده دیگه؟؟؟

الان هم خشنیم!!
خدا رو شکر یه کاری شد!‌ یعنی پیدا شد

ژیاردیا عینکی چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:07

چه پستونک چرکی!! تازه با نخ بستنش!!
مگه تا چند سالگی شیر میل می کردی؟ بیشتر از دوسال می خوره احتمالا از این بچه دماغو ها بودی از اینا که ۲۴ ساعت جاری هست
معلومه اونقدر بد اخلاق بودی همش با پستونک سرگرمت می کردن

چرک نیس! به اندازه ژیاردیا عینکی که دیگه بهداشت حالیمون بود!
رنگ لباس زیر پستونک اون رنگی کرده ش . ضمن اینکه کیفیت عکس چندان خوب نیس.
بچه دماغو هم خودتی!!!

مدادسیاه چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:08

چی شد پیدا شد مدارکت یا نه؟

شد

مدادسیاه چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:11

اگه ژیداش نکردی هنوز به این لینک یه نگاهی بنداز http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=469264

مرسی
ژیدا شد!

مدادسیاه چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:37

این لینک خوبیه :دی
http://www.police.ir/services/govahinameh.htm#1

دیگه نه

زهره چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 16:30

سلام دکتر جان ....خسته نباشی واقعا!!!!!!!!چیز دیگه ای برای گم کردن نداشتید !!!!!!!حالا خدا را شکر که به خیر گذشت .....حالا یکی اینو برا دوستای من تعریف کنه که کلی به من خندیدن وقتی از کارت دانشجوییم و ....کپی گرفتم و اصلشون رو با خودم نمی برم .......آخه من خیلی زیاد پیش می یاد که من وسایلم رو گم کنم !!!!!!!خوب می بینید من آینده نگر بودم !!!می گم چه ناز بودی بچگیاتا !!!از اون نگاه عمیقت میشد فهمید می خوای چکاره بشی !!!
من فردا امتحان روان دارم ولی از نوع شناسیش نه پزشکیش!!!ای استاد نازنینی داریم ما ....من تنها کلاسیم بود که کاملا گوش میدادم و از حرفاش لذت می بردم ...حالا با همه این اوصاف چون تا دیروز عصر درگیر بیوشیمی و امتحانش بودیم اینقدر خستمه که حوصله خوندن ندارم ....ولی حیفه نه ؟!به هر حال موفق باشی ....تا بعد ...

سلام
مرسی
من از اینا هم نمی خواستم کپی بگیرم. رفته بودم از کارت نظامم کپی بگیرم، نمی دونم اینا رو چرا از کیفم درآوردم!
توی روان موفق باشی

میم چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 16:48 http://stormysea.persianblog.com

جای تبریک داره که مدارک پیدا شدن وگر نه دم امتحانی حالی بهتون میدادن :)

آره دیگه واقعا همین یکی رو کم داشتیم!

اروس چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:39

وااای ساعت ۱:۲۰شب و راند؟! دکتر جان خدا به اینترن هات صبر بده! :) )))) ( از طرف اینترن تنبل ضد راند سابق!) - راستی اون پست در مورد عشق عالیییی بود. انقدر کامنت ها زیاد هست که نمی شه کامنت گذاشت. خیلی خوب نوشته بودین. من به جای شما بودم یه review article ازش در می اوردم. کاش به جز خوانندگان اینجا، بقیه هم می تونستن بخوننش

آموزش ساعت نمی شناسه
راجع به اون نوشته م نظر لطفته. مرسی

crescendo چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:36 http://crescendo.persianblog.com

نکته مهمش اون پستونک هست که مثل مدال افتخار به گردن شما آویخته شده !

:D

سارا چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:00 http://www.dr-tranquil.persianblog.com/

چه خشن آقای دکتر!!!!!!!
من از آشنایی با از یک خودم گیجتر واقعا خوشحالم ! ازین به بعد میدونم جواب مامانمو وقتی کارتام گم میشن چی بدم!!!!:((

بابا من یه بار در عمرم کارت جا گذاشته بودم که خودم هم پیداش کردم. گیج کدومه! دهه

سیناپس چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:26 http://axon986.persianblog.com

چه قدر پستونک بهتون میاد.
واقعا شما همیشه هوای اینترن ها رو دارین؟....یا...
پرسیده بودین کدوم بیمارستان؟ بیمارستان امام رضا.

آره؟!!!!!!!!!!
اصولا هیچ چیز همیشگی نیس! حداقل به حال خودم و حال اینترنها بستگی خواهد داشت
منم گهگاه اونجا میام

لاله چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:40 http://guyton.persianblog.com

دژاوو وقتی جوجه بود !!!

:پی

شقایق چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:06 http://red-sea.persianblog.com

خدا رو شکر که پیدا شد.تو این شرایطی که دارین واقعا یه دردسر اضافی بود!/مشکلی که ممکنه باعث حذف اینجا بشه...امیدوارم حل بشه چون وبلاگتون رو دوست دارم/جواب کامنت رو هم همونجا دادم:)

آره واقعا
کاش حل شدنی بود...

ریحان چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:10 http://dr-reihan.persianblog.com

دکتر جان! این یه هفته رو ننویسی هم میشه ها! بشین درس بخون!

:(

ریحان چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:22 http://dr-reihan.persianblog.com

قلم به دست مزدور!!! می خوای بری افشا کنی ها؟ مال بخش روانپزشکی باشه خوبه؟!

بخض روانپزشکی اگه ازین اردرها بذارن صداش زود در میاد!

سپهر پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:00

اگه شما کارتتونو جا گذاشتین یکی از همکلاسیای زمان تحصیل من تو سفری که با هم رفته بودیم دلشو جا گذاشت. عاشق شد. یه عشق قوی. جوریکه وقتی با هم رسیدیم شهرمون توان موندن نداشت. دائم گریه میکرد. شده بود یه دیوونه ی واقعی. نه غذا میخورد نه سر و وضع مرتبی. آخرشم یه شب از خونه زده بود بیرون. بعد از ۲ روز جسدشو پزشکی قانونی تحویل خونوادش داد. میگفتن پای پیاده توی جاده داشته میرفته به همون شهر. که یه ماشین زده بود بهش.
جا گذاشتن کارت که سهله و جبرانپذیر.

چه غم انگیز...

حبه انگور پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:51

میگم دکی جون بچه بودی خوشگل بودی ها!! ولی حیف!!

حیف؟!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:14

سلام
میگم با این رفرنس comprehensiveخوب کلاس گذاشتما !
ولی خوب حیف که دکتر نبود!

سلام
کمتر دعوا می کرد اگه بود؟!

ژاندارک پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:40 http://parasstooyemohajer.blogfa.com

اصلا عوض نشدین بعد این همه سال!!!!

اصلا؟!
:-O

شقایق پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:42 http://red-sea.persianblog.com

خوب دیگه نداره باید اعتراف کنین! فوضولیم گرفته شدید:دی

نظر شما چیه؟

شقایق پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:44 http://red-sea.persianblog.com

کاش حل شدنی بود؟ یعنی نیست؟! جون من بدخواه مدخواه دارین تعارف نکنین.خودم سه سوت حلش می کنم

به روش دیگه ای به نظر نمیاد حل شدنی باشه :(

دکتر سینا پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:16 http://dastyary86.persianblog.com/

از طرز نگاهت از همون اول معلوم بود دژاوو میشی
آخه طوری این ور اون ورو نگاه می کنی انگاری همه چی رو قبلا دیدی

:D

سینا پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:44 http://drharrison.persianblog.com/

امتحان هر چی نزدیکتر میشه معمولا سرعت بیشتر میشه.
وضعیت خوبه؟
قطعا پاس یشه ولی امیدوارم نمره خوبی بیاری

سرعت بیشتره ولی وضعیت تعریفی نداره
:(

مازیار پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:22 http://daroo72.blogfa.com

میگم کارت سوختتو گم نکنی یه بار

دووووووووووووووووووووووووور باد!!!!!!!!!

دختر یخی پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:55 http://www.icylady.persianblog.com

میشه بپرسم مشکلتون با بک گراندو بلاگ من چیه؟...
در ضمن به نظر من بهتره کارت سوختتو گم کنی چون بعدا هم خودش پیدا میشه هم یک المثنی میارن میدن در خونه تون.اونوقته که .........پس چرا اسمایل ندارییییی؟؟؟؟؟؟؟!؟!!!

بک گراند خوبه. ولی نوشته هاتون دیگه قابل خوندن به آسونی نیس

سینا جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:08 http://drharrison.persianblog.com/

از قدیم همیشه یه احساس قبل از امتحان داشتم که اصطلاح محترمانش:احساس خنگی قبل از امتحان بود.
و اگر یه درسی رو خوب هم خونده بودم احساس میکردم هیچی بلد نیستم.

حداقل می دونستی که خوب خوندی!

خودم جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:18 http://halachera.blogfa.com

خدا رو شکر دکتر تا قبل از امتحان ارتقاء همه مدارکتون رو توی هفت تا سوراخ پنهان کنید! چون اوضاع بحرانیه! در ضمن مرسی از تبریکتون. من هنوز سعادت مادر شدن رو نداشتم بازم مرسی ازتون..

باور کنید من آدم گیجی نیستم!
قابل شما رو نداشت

شقایق جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 http://red-sea.persianblog.com

نظرم نمیاد! آها نکنه رفتین تو فروم های پی سی ورلد کشفم کردین؟

نچ! یعنی نه!

شقایق جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 http://red-sea.persianblog.com

راستی این نی نی دژاوو باعث شد فکر کنم چه خوب میشد یه بازی درست میشد همه ی بلاگرها چند تا عکس از بچگی شون میذاشتن

اووووممممممممم
فکر خوبیه
چطوره از خودت شروع کنی؟

mary جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:37 http://architect-mary.blogsky.com

منم وبلاگ باز کردم

مبارکه خانوم مهندس

vermillion جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:15 http://justdisappear.blogfa.com

چه رزیدنت خوبی....من fan رزیدنت هایی ام که عشق teaching اند....

راستش خودم اینترن که بودم دوس داشتم کسی رو که راند نیمه شب بذاره خفه کنم!
ولی خب وقتی کیس آموزشی باشه از دستش نمی دم، همونجا باید نکاتش رو بگم به بچه ها. بعدا فایده نداره

mary جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:12 http://architect-mary.blogsky.com/

دکی من لینکیدمت :)

مرسی

میترال(طبیب) جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:06 http://tabib_mshd.persianblog.com

ما همچنان در حال کامنت کوشونیم...شما چی؟

ما در حال کشیک

میترال(طبیب) جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:07

آخیییییییییییییی
دژاوو در طفولیت!

:)

میترال(طبیب) جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:11 http://tabib_mshd.persianblog.com

اگر گواهینامه تو بیابیم چه قدر مژدگانی میدی..؟؟
ببین دکتر الان مبلغا بالا رفته ...ولی واسه شما چون همشهری هستید قسدی حساب میکنیم...
کیف پول رو بفرست ..گواهینامه تو بگیر!!!

پیدا شد همشهری گرامی
قسدی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!؟

[ بدون نام ] جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:09

سلام
با دکتر ط. آشتی کردم!

سلام
مبارکه
چه جوری؟
شیرینیش؟

شقایق شنبه 16 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:36 http://red-sea.persianblog.com

یالا بگین دیگه! اصلا حالا که اینطور شد من ۸۱۰ ندارم شمام اشتباه کردین / من اصولا همیشه آخر کار به بازیها میرسم.قبلا هم یه عکس از نی نی شقایق گذاشته م

برایت توی وبلاگت نوشتم!
بداخلاق!!

ژیاردیا عینکی دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:49

ناراحت شدین ؟ شرمنده
بازم ببخشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد