Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

پره کشیک

 

۳ هفته ای می شه که کشیک ندادم. فردا کشیکم. ۴شنبه و جمعه هم ۲تا نصفه کشیک دارم.

من معتقدم دوران رزیدنتی بهترین دوران تحصیل پزشکیه. البته شاید اگه رزیدنت یه رشته پر کشیک بودم نظری جز این می داشتم.

متاسفانه ما عادت داریم بعضی چیزا رو که می شنویم مستقیما به زبونمون منتقل کنیم. یعنی به عبارتی به عنوان یک رسانه استفاده بشیم. نمونه ش زیاده، ولی مثال مد نظر من ژستیه که افراد در مخالفت با هر تصمیمی که توسط تصمیم گیرهای این مملکت گرفته می شه، به خودشون می گیرن. شاید احساس می کنن هر مخالفی یعنی روشنفکر. یا فکر می کنن با مخالفت کردن خودشون رو متخصص در اون زمینه نشون می دن. منظور من همه نیستن، ولی چیزی که معموله همینه. ما اگه با کسی رو نداریم دلیل نمی شه همه کارهاش رو زیر سوال ببریم. صحبت من سر قضیه سهمیه بندی بنزینه. روش ایده آل نیس،روش اجرا هم زیاد قابل دفاع نیست، ولی در شرایط فعلی کاری که بهتر از این بتونه فاجعه سرمایه سوزی ما رو کنترل کنه وجود نداره. مخالف بودن همیشه ارزش نیس. وقتی چیزی می شنویم نباید مغزمون رو میون بر برنیم. هر کاری سود و زیان داره، مطلق نگر نباشیم

 

¤ رگهای عشق را

واحدی خون بدهکارم

¤¤ اینجا رو دوس دارم. شما که اینجا رو می خونید،شمایی که دنیای مجازیتون رو با دنیای مجازی من share می کنین، شمایی که  به هر دلیلی پا به این دنیا می ذارین، شما رو دوس دارم.

گاهی وقتها آدم مجبوره چیزای خوبش رو بده تا یه چیز بهتر بدست بیاره

گاهی وقتها هم باید از یه چیز خوب بگذره تا از بدتر شدن یه چیز دیگه جلوگیری کنه.

دارم دنبال راه حلهای آلترناتیو می گردم، ولی متاسفانه تا حالا راهی پیدا نکردم .امیدوارم مجبور به این کار نشم،  ولی اگه تصمیم به حذف اینجا بگیرم مطمئن باشین که آخرین راه بوده و به روش دیگه ای نتونستم مساله ای که باعث شده این موضوع رو باهاتون در میون بذارم ، حل کنم

برای تصمیم گیری کمتر از ۱ ماه وقت دارم

¤¤¤  (اینترا کشیک) امروز و دیروز، ۲ بار شوک دادم به مریض

نظرات 36 + ارسال نظر
الف.ک یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:05 http://open-area.blogsky.com

حتی اگه برین٬ یه روزی برمی‌گردین .. شاید اون موقع دیگه ما شما رو نشناسیم اما شما هستین و باز هم می‌نویسین ..

همیشه همین طور ِ ... هیچ چیز همیشگی نیست ... نه سلام و نه خداحافظی ...

نمی دونم اگه برم دیگه همچین جایی رو کی و کجا پیدا می کنم
به این آسونی ها هم نیس

سپیده یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:28 http://gomshodegan.blogsky.com

نگو دکتر...
هیچی نمیخوام بگم در این مورد... امیدوارم به اون راههای آلترناتیو...
اگه بخواد موضوعی باعث حذف اینجا بشه خودم با دستهای خودم اون موضوع رو حذفش میکنم! اینم آخرین راه آلترناتیو منه واسه حفظ جایی که کلی آدم کلی خاطره خوب ازش دارن و یه دنیا چیز ازش یاد گرفتن...

چی بگم والا

سارا یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 http://www.dr-tranquil.persianblog.com/

به نظر من دنیای راحت و دوست داشتنی هستش که آسون نمیشه کنارش گذاشت امیدوارم آلترناتیوها جواب بدن
نوشته هاتون دوست داشتنی هستن
راستی فکر کنم منم باید دنبال اون «کسی » بگردم شاید منم به رگهای عشق بدهکارم!:)

آسون نمی شه

اون (کسی) بالاخره کیه؟!

سارا یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:41 http://kelopatra.blogfa.com/

حرفتو قبول دارم ولی اخه تو مملکت سرمایه داری مثل ما..با اون همه نفت...سهمیه بندی مسخره نیست؟ اقلا سهمیه رو بیشتر می کردن.......یا ازاد رو با قیمتی بیشتر از قبل می ذاشتن تا مثلا کسی که مجبوره استفاده کنه.یه تفریح ما تو این مملکت داریم اونم ماشین سواریه.اینجا چیش قاعده قانون داره که این یکی داشته باشه...

از منابع نفتی که بگذریم، خیابونا خلوت و هوا شاید تمیزتر شده
نه؟

نازگل یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:16

من که دارم کلا به یک روش آلترناتیو زندگی می کنم اصولا آلترناتیو ممد حیات است....

کاش همیشه باشه

mary یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:04

سلام من هنوزم هستم
دیدم ۲۰ mg واقعا کمه و به ریسکش نمی ارزه
دیشب اون کتاب (از حال بد به حال خوب) رو خوندم و دیدم که نظام ارزشی من چقدر ایراد داره


از اینجا نرو

هیچ خودکشیی به ریسک مردنش نمی ارزه ;)

mary یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:16

ولی وضعیتی که شما الان با وبلاگت داری مثل وضع من با زندگیمه که وقتی هیچ راه حلی جواب نمی ده مجبور می شی حذفش کنی
اون وقت این وسط یکسری می خوان با قرص اینا رو حل کنن

اما من خودم با وبلاگم مشکلی ندارم

mary یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:36

آخه کی با پای خودش رفته اورژانس

میان. نگران نباش

منتقد یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:45

در مورد سهمیه بندی کاملا با تو موافقم

منم موافقم!

[ بدون نام ] یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:43

دکتر؟!
دکتر؟!
باورم نمیشه!
به چه مناسبتی من ۲۰ گرفتم؟!
من از پنجم دبستان به این ور یادم نمیاد ۲۰ گرفته باشم!!!
نمی دونم باید چی بگم!!!
هیجان زده شدم!
گرچه به نمره اهمیتی نمیدم ولی بازم مرسی!

نمره ۲۰ سزای اینترنیه که کنفرانسهاش رو از روی comprehensive تهیه می کنه!

[ بدون نام ] یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:44

البته من اصلآ استحقاق این نمره رو نداشتم!

مطمئن باش منم اصراری به این نمره ندارم! و اگه بخوای نظرت رو می شه اعمال کرد!

مدادسیاه یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:27

خشانت...چه جوری ۲ با شوک دادی:دی

اونجوری

سحر یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:47

من هیچی نفهمیدم! این که چرا باید بری رو می گم. من تو بدترین شرایط هم دلم به این دنیای مجازی خوشه!

موضوع اینه که این بدترین شرایط برای من نیس

mary یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:54

حالم خیلی بده

بود

خودم یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:11 http://halachera.blogfa.com

به قول مسیح بکوشید تا از در تنگ وارد شوید..... امیدوارم شما هم تنگترین در رو انتخاب کنید.

...

میم یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:53 http://stormysea.persianblog.com

میبینم که 20 هم می دین ، استاجر نمیخوای ؟ کشیک هم قبول

مرسی
در خدمتتون هستیم!

ژاندارک یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:09 http://parasstooyemohajer.blogfa.com

رفتنی شدین؟!

همه رفتنی هستیم!

لاله یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:48 http://guyton.persianblog.com

مرسی !!!

قابلی نداشت

جوراب دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:22

همیشه این شرایطه که باعث می شه کارایی که دلمون نمی خوادو انجام بدیم....
می دونم که اینجا رو دوس داری و می دونم که اگه روزی مجبور شی بری شاید باز برگردی و شاید جای دیگه ای بنویسی......
موفق باشی.

سخت بودن تصور اینکه یه روزی وبلاگ دیگه ای بتونم راه بندازم که همینقدر دوس داشته باشمش، خداحافظی از اینجا رو سخت تر می کنه

سپهر دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:49

۱- در مورد سهمیه بندی بنزین باهات موافقم.
۲- هر آغازی را پایانیست تلختر از اشتیاق شروع.
۳- از بعضی مطالب جانبی که بگذریم وبتون آموزش خوبی داره. حرفای این دنیای مجازیتون انگار تو دنیای واقعی ما کاربرد داره.
۴- شما میتونین فرق عالم مجازی و واقعی رو بگین؟ اصلا ما الان تو مجازیم یا واقعیت؟

نظر لطف شماست
شاید لفظ مجازی یه اصطلاح مناسب و دقیق نباشه واسه نت.
فقط شناختن واقعیت افراد توی این دنیا اونقدر سخته که...

سوده دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 http://soodeh-web.persianblog.com/

سلام.تو هر وبلاگی از بچه های پزشکی می رم شما رو می بینم!!! مثل این که روابط عمومی خیلی خوبی دارین.راستی اصلا باورم نمیشه رزیدنتهای پزشکی وقت کنن وبلاگ بنویسن.خیلی جالبه. کشیک زیاد ندارین؟؟ همه رزیدنتها از کشیک ها و شلوغ بودن سرشون می نالن!! موفق باشی دکتر.به من هم سر بزنین.البته تازه افتتاح کردم و چیز زیادی واسه خوندن نیست...

سلام. دوستان لطف دارن.
ما زیاد کشیک نداریم. بنابراین اینجا هم کشیک می دم!
به دنیای وبلاگ نویسها خوش اومدین خانوم دکتر

مانا دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:24

میشه بگی موضوع تصمیم گیری کمتر از ۱ ماه و ... چیه
هر چی فکر میکنم نمیفهمم چی میتونه باشه که انسان قوی و مصصممی مثل تو رو تو برزخ موندن و رفتن گذاشته !!
برام جالبه بدونم
اگه بهم ای میل بزنی خیلی خوب میشه !

مساله اینه که مساله اساسا این نیست!
یعنی مساله خودم نیستم.

من۲ دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:57

مر مورد سهمیه بندی با شما موافقم
در مورد رفتن هم باید بگم در زندگی یکی از مهم ترین مراحلش ایثاره .......

به نظر میاد دلیل رفتنم رو درست متوجه شده بشید

میترال(طبیب) دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:17 http://tabib_mshd.persianblog.com

در هر صورت ما همچنان کامنت کوشونه خودمون رو ادامه میدهیم...

...

میترال(طبیب) دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:21 http://tabib_mshd.persianblog.com

کاش منم فقط واحدی خون بدهکار بودم...!
...
مگه تو ابن سینا شوک میدن به مریض؟چرا؟ایست قلبی یا چیز دیگه؟...
آره رزیدنتی همه مدلش خیلی خوبه !!

...
منظور الکتروشوک یا همون ECT بود، نه شوک قلبی

میترال(طبیب) دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 http://tabib_mshd.persianblog.com

راستی این ماجرای حذف چیه؟!!!!
من معتقدم که یک روانپزشک از هر آدم دیگه ای شاید بهتر بتونه مسائل رو آنالیز کنه...اتفاقا و دلخوری های کوچیک نباید چیزای باارزش رو زیر سوال ببره و یا حتی تفکر منتفی کردن اونها رو در ذهن بیاره..حتما یک راه آلترناتیو پیدا خواهی کرد..
ولی دژاوو دیگه فقط مال دژاوو نیست بلکه متعلق به همه خواننده های ثابتش هست که دستنوشته های دژاوو رو با همه بالا و پایین بودناش دوست دارن و حتما دلیل سر زدن همیشگی اونها به اینجا چیزی جز این نیست...با حذف کردنش خیلی ها که دوستت دارن ناراحت میشن..اندکی تامل بیشتر...

مطمئنا مساله دلخوری نیست. اتفاقی که باعث این تصمیم بشه به اندازه کافی بزرگه

میترال(طبیب) دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 http://tabib_mshd.persianblog.com

یک کلام...اگر میخوای برو مدتی استراحت کن و با یک روحیه تازه برگرد
اما دیگه از رفتن حرف نزن...

مساله من نیستم آخه. من نه نیاز به استراحت دارم و نه روحیه تازه

mary دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:42

رفتم پیش دکترم
قرصام رو عوض کرد
گفت اشتباه کرده که قرصا رو قطع کرده
دوباره برگشتم به زندگی :)

خوشحالم

سعیده دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:55 http://kaktoos55.blogsky.com/

یافتن یک چیز مهم در زندگی به معنای از دست دادن بقیه راهها نیست.....

کاکتوس بروزه
تشریف بیارین

مرسی

سارا دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:38 http://www.dr-tranquil.persianblog.com

من به شدت سعی کردم بفهمم اون چیه که قراره باعث رفتن شما شه!!ولی نفهمیدم!!کامپلکس میباشد شایدم پستها نیاز به بازخوانی دارن؟؟!!!نه؟؟
والا من خواستم فرض کنم یه «کسی» هست که بعد اون «چیزی» برای تعریف کردن پیدا بشه! آرزو بر جوانان عیب نیست دیگه!

زیاد دنبالش نگرد

ریحان سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:06 http://dr-reihan.persianblog.com

بس که شایعه پراکنی می کنی می خوای در اینجا رو هم تخته کنی؟!

آره دیگه!

یه غریبه که اینجا را د. سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:50

نرو
تو که میدونی کم میشم
تو که میدونی کم میشی
تو که میدونی هم اغوش غم میشی
بس نروووووووووووووووووووووووووووووو

نظر لطف شماست
منم اینجا رو دوس دارم

علی سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:25 http://medicineman.persianblog.com

کجا؟! این چیه که اینقده بزرگه که حذففففففففففف کنی بلاگ رو؟! تعطیلی موقت یه چیز ،حذف ...؟!

آخه من مشکل موقتی ندارم که بخوام با تعطیلی موقت حلش کنم

هومن سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:25 http://salamat-hammihan.blogfa.com/

هم میهن توقیف شد...!

چه بد

roseola سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:18

هوم ؟ چرا ؟؟؟؟

چراش زیاد گفتنی نیس...

مازیار چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:27 http://daroo72.blogfa.com

من بعنوان یک همکار همیشه نوشته هاتون رو خوندم ..هرچند که ممکنه کامنتی نذاشته باشم بهرحال امیدوارم موفق باشی تازه میخواستم درمورد یه مساله باهات مشورت کنم که توهم داری میری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد