Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

Déjà vu

Deja vu is the sense that one has previously seen or experienced what is transpiring for the first time

شماره ۵۸

دیشب اکس رو تموم کردم

رسیدم به حشیش!

حشیش از اوناس که سگ و گربه با آدم حرف می زنن!

حیفم میاد از اون همه زمان که کم درس خودنم. دوس دارم همه کتاب رو بلد باشم. بعد از امتحان هم باید درس بخونم. مطلب نخونده زیاد می مونه آخه. و دیگه توی سال دویی نباید تشخیصی باشه که از عهده ش برنیام.

¤

¤¤ امروز تلویزیون می گفت که پیش بینی می شه تابستون امسال ۲۵۰۰ نفر در اثر سوانح رانندگی در کشور می میرن. ۵ روزش گذشته و ما هنوز هستیم!

ولی ۲۵۰۰ تا خیلیه! خیلی هم بعید نیست که یکیش من باشم!

¤¤¤ شماره پنجاه و هشتِ یکی از خیابانهای خیس این شهر جاییست که پیله آرزوهایم را به نساجی سپردم

قول داد حریری ببافد

تا نه هوس پروانه داشته باشم و نه حسرت پرواز

 

شماره ۵۸  یکی از خیابانهای خیس  این شهر جاییست که باید بیشتر مراقب اتوموبیلهایی باشم که از روبرو می آیند...

نظرات 50 + ارسال نظر
vermillion سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:37 http://justdisappear.blogfa.com

قطعه های آخر نوشته ها از خودتونه؟!..من معمولا به عنوان اس ام اس ازشون استفاده می کنم...باید بگم خیلی قشنگند.

شما لطف دارید

سحر سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:42

امان از خیابان ۵۸! خوبی؟ خوشی ؟ خوش به حالت که با درسهات حال می کنی! من از وقتی که دیگه ساعت انشا و نقاشی تموم شده هیچ درسی رو با لذت نخوندم . ولی اگه می شد بدون کنکور رزیدنتی خوند ! چیزی که در خیلی از کشور ها ممکنه! حتما من هم روانپزشکی می خوندم!

۵۸ شماره خیابونه نیس
شماره خونهه ست
مرسی شما خوبی؟

یعنی با کنکور نمی خوندید؟!

من۲ سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:03

اول مواد بعد الکل الانم که اکسو حشیش....وو
**مخصوصا مواظب اتومبیل های با چراغ خاموش باشید.....

خلاف شدیم رفت!

سپیده سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:01 http://gomshodegan.blogsky.com

وقت واسه خوندن و یاد گرفتن زیاده٫ هیچ وقت دیر نیس;)
¤¤خوب اگه بخوای مکررا از جلوی شماره ۵۸ رد شی احتمالش کم نیس دور از جون!:دی
¤¤¤ خوش به حال ساکن شماره ۵۸ که همچین نوشته فوق العاده خوشگلی واسش مینویسی دکتر:)

به اندازه کافی تنبل هستم. تروخدا تشویقم نکن به تنبلی!
¤...

میم سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:11 http://stormysea.persianblog.com

منم همیشه سعی میکنم از 59 برم ، ترافیکش هم کمتره

شاید ۵۹ هم ترافیک بود!!

زهره سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:19

دکتر جون واقعا مرسی که اینقدر قشنگ می نویسی . اگه تو دنیای واقعی هم همینقدر آرامش به مخاطبتون القا می کنید ....واقعا بهتون تبریک می گم که یکی از مهمترین فاکتورهای یک روانپزشک موفق رو دارید ....خسته نباشید ...واقعا واقعا .... ولی خوبه که شما بعد امتحان می خواید نخونده ها رو بخونید ... من همیشه روزای امتحان می فهمم چقدر همه درسا خوشمزه !!! بودن ولی خوب بعدش ...امان از تنبلی !! خوش باشید

ممنونم از این همه لطفی که به من داری
موفق باشی

mary سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:23

سلام با من که قهر نیستی؟؟؟

سلام
نه
خودت خواسته بودی چیزی نگم

mary سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:32

آره :(

mary سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:34

من نمی دونم چی کار کنم؟ :((

چی رو؟

علی چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:07 http://medicineman.persianblog.com

این فیلم راز رو دیدم یاد این افتادم که تا حالا اون چنان مطلب علمی در این خصوص ندیدم.
کلا در این جور موارد اطلاعاتی داری؟

من ندیدمش ولی
نمی دونم راجع به چیه

*+*+*سارا*+*+* چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:25

خوب اگه احتیاط کنی زنده میمونی...
دکتر جون مواظب خودت باش ...مگه ما چندتا دکتر داریم؟

==========================
چه حریر رویایی و لطیفی...حتما بافنده ماهر و توانایی باید داشته باشه

اگه به احتیاط باشه
چشم

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:27

سلام من همون منتقدم!
وبلاگت خیلی بهتر شده حالا به نظر من هر کسی می تونه ازش استفاده کنه فقط چند تا نکته:
اولا۹۵۰۰ نفر؛نه ۲۵۰۰ نفر
ثانیا اگه میتونی یک کم راجع به مواد مخدری که الان تو ایران هست توضیح بده مثلا فرق شیشه با کریستال چیه و...
ثالثا چرا شماره ۵۸ ؟منظور خاصی داشتی یا یک مساله شخصیه؟۰

سلام
مرسی
راجع به مواد باز هم می نویسم
شخصی بود

نازگل چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:54

سلام بهت حسودیم شد که رزیدنت روانی!
من که امسال قبول نمی شم آخه اصلا تمرکز ندارم که درس بخونم!
بازم حسودی از خودم در وکردم!

سلام
تا امتحان که وقت کافیه
تمرکزت کجاست مگه؟!

سارا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:21 http://www.kelopatre.blogfa.com

دوست من پاسخ سوالت رو نوشتم می تونی به وبلاگ مشاوره دندونی من مراجعه کنی.اگه نظری داری واسم بنویس.امیدوارم راضی باشی. ادرس رو که داری؟
www.miss-dentist.blogfa.com

مرسی از جوابت
دندون دردم خوب شد

سارا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:22 http://www.kelopatre.blogfa.com

اقا شما دکتری....چرا این کارها رو می کنی/ کدوم کارها؟؟ خب الکل....اکس....حشیش...!!!
بابا نخور ضرر داره!!(چقدر میدی نیام اینجا ابرو ریزی نکینم؟!)

کار از این حرفا گذشته آخه!

میترال(طبیب) چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:38 http://tabib_mshd.persianblog.com

پیشرفت میکنید..
شروع از الکل...انتها با اکس و حشیش!

باید رو به پیشرفت بود

میترال(طبیب) چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:40 http://tabib_mshd.persianblog.com

آقا چند دفعه ما باید بیایم بگیم تبلیغات منفی نکن!
درسته امتحان ارتقا استرس داره اما خوب هر کاری که نباید برای رفع استرس کرد!!!!!!!!!

چه کار باید کرد خانوم دکتر؟!

میترال(طبیب) چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:42 http://tabib_mshd.persianblog.com

ببخشید آقا دو کیلو حشیش بدین؟!!بی زحمت خالص باشه...
بچه ها دور هم جمع اند الان وسط امتحانا میخوایم مجلسمون گرم باشه...
آدرس اینجا رو بهمون دادن واسه تهیه مقدماتش!

شما آدرس بدید خودمون میاریم خدمتتون!

میترال(طبیب) چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:43 http://tabib_mshd.persianblog.com

چه همه برات کامنت گذاشتم همشهری!
حالا هی بگو این میترال دریچه ی خوبی نیست!

میترال؟
نه! زیاد هم بد نیس!

میترال(طبیب) چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:48 http://tabib_mshd.persianblog.com

راستس دکتر از کجا میدونی من الان سر دوراهیم؟؟؟؟؟؟!!!!
روانپزشکی از راه دور!؟
البته همچین دور هم نیستی همین بغل خودمونی...
من تنها تو وبلاگ سپیده از دوراهی حرف زدم(شاید اونجا کامنتمو دیدی)شایدم....
ولی خداییش خیلی دلم میخواد نظر تو بدونم
میدونی دکتر من آویزونم یکجورایی..
معلقم بین بودن و نبودن
حس خواست و نخواستم
تا حالا شده مغز و قلبت با هم دوئل بزارن؟
هیچ چیزی به ذهنم نمیرسه...
اینحا حاشاتر نمیتونم چیزی بگم

mary چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:06

امروز روز اول قرص نخوردنمه
فعلا خودمم چیزی نمی دونم
نمی دونم با زندگیم چی کار کنم؟
الان وقت این تصمیمه که می خوام ادامه بدم یا نه
یا الان باید خودکشی کنم یا دیگه هیچ وقت فکرشو نکنم

با دومی موافقترم

mary چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:28

راستی به دکترم گفتم که با روانشناسه برخورد کنه
اونم گفت می کنه ولی نه دیگه با اون شدتی که چند ماه پیش می خواسته برخورد کنه و الان در حد یه تلنگر اونم بدونه اینکه اسمی از من ببره

از هیچی فقط بهتره

mary چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:46

راستی منو دکی دوباره دوست شدیما :)
دوباره شده بود همون دکی همیشگی :)
فکر کنم دفعه پیش یه مشکلی داشت

کفشدوزک بدون کفش چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:24 http://www.eham.blogfa.com

وبلاگتو که دیدم ... خوشحال شدم ... از اینکه رنگش سیاه نبود...


ولی زهی خیال باطل !



وقتی نوشتت خوندم یه جوری شدم !




هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خدا جون !



بیا پیشم !


چی سیاه بود؟

میم چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:26 http://stormysea.persianblog.com

اصولا باید به بعد از 60 فکر کرد ، خلوت و دنج، این ماهیتشه
چاره ای نبود 59 .

چی بگم والا

roseola چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:46 http://roseola.blogfa.com

(: ۵۸ جدا زیبا بود .

مرسی

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:59

خدا نکنه که شما تصادف کنی

چقدر دست خطت قشنگه!

mary پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:41

وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی چقدر حالم خوب شده :)))))))))
آدم آخرم نمی فهمه این قرصها کی اثر می کنن
من که از وقتی اینا رو قطع کردم حالم کلی بهتره
واقعا چرا؟؟؟

:)

دختر مرده پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:36 http://arameshdarowj.persianblog.com

سلاااااام! چقدر عقب افتادم! راستش فکر میکردم بحث عشق خیلی بیشتر طول بکشه ..
این پیشبینی هم مربوط به قبل از سهمیه بندی بنزین بوده!
نگران نباش!

سلام
بابا ملت دعوامون کردن که چرا آپ نمی کنی!

گل یخ پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 http://doci.persianblog.com

سلام
اولآ من غلط میکنم به استاد عزیز تیکه بندازم!
هرچی بشه بازم اون استاد عزیزه!
ثانیآ بله! فکر کنم PTSD شدم!
مرتبآ برخورد استاد ارجمند برام reexprience میشه!
در برخورد مجدد با ایشون Avoidance دارم!
و البته اون اتفاق واقعآ تهدید کننده حیات بود!
داشتمMI میزدم!
شنیده بودم استاد جان وقتی قاط میزنند... ولی باورم نمی شد!

سلام
پس بالاخره به کی تیکه انداختی؟! ( نمره هاتون رد شده دیگه، راحت باش!)

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:39

شما به قدری محتاط هستید که فکر نمی کنم دچار تصادف بشید!

احتیاط من همه جانبه نیس آخه

ایضآ پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:41

اگه می خواید محتاط تر باشید پیله رو دور قلبتون بپیچید!

اندازه ش نبود

PTSD پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:50

در مورد پست های قبلی:
عاشقا تو این دنیا چه بی کسن
عاشقا عاقبتش خوار و خسن
اینا بهت میگم تا بدونی
عاشقی خیلی خطرناکه حسن!

خیلی واقعا

مریم پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:45 http://incidentaloma.persianblog.com

خوب حتما واسه پروو نرفتی!
یه سر بزن حتما امادس!

:))

لاله پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:39 http://guyton.persianblog.com

آمدیم نبودید !

بازم بیایید!

سارا پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:23 http://www.kelopatre.blogfa.com

راستی قضیه این خیابون شماره...خیلی مشکوکه دکتر!!!!

خیابون نه
خونه
نه، مشکوکیتی در کار نیس

مامک پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:35 http://mamak78.persianblog.com

مطلبی که در مورد عشق نوشته بودید برای نوشتن یک مقاله به من ایده داد. من در مورد طب سنتی تحقیق می کنم .جالبه بدانید در کتابهای طب سنتی ایران عشق به عنوان یک بیماری مطرح شده. می خواهم بدانم در رفرنس های روانشناسی چه چیزی در مورد عشق نوشته شده.اگر ادرس میلتان را بدهید که از راهنمایی تان استفده کنم ممنون می شوم.

نشنیده بودم. جالبه. ولی خب اصل عشق یک مساله فیزیولوژیکه. پس بیماری نیست. مثل این می مونه که بگیم بارداری بیماریه.
اما می تونه عوارضی داشته باشه.
من رفرنسهای روانشناسی رو مطالعه نکردم. ولی در رفرنس ما چیز خاصی در موردش ندیدم. البته هنوز ۴۰۰۰ صفحه رو کامل نخوندم :-پی
ای میل من اینه:

drmassoud@gmail.com

مرجان جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:22 http://anemone.blogsky.com

کاش میدادی از احساسه منم حریر ببافن . اینروزا احساس به کار آدم نمیاد .

آرزوم رو دادم واسه حریر
احساس که خودش لطیفتر از حریره

بنفشه جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:05 http://banafshehh.persianblog.com

دژاوو جان .. کدوم بیمارستان هستی؟؟؟

بیمارستان ابن سینا
مشهد
ایران
:)

الف.ک جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:24 http://open-area.blogsky.com

پس شیرین‌های شماره‌ی ۵۸ علف شما بود؟!

:))

خودم شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:00 http://halachera.blogfa.com

سلام دکتر
من تلاش کردم سال یکی شما بشم ولی نشد! حالا به بیهوشیم راضیم! وبلاگ خوبی دارید با اجازه لینکش کردم.

سلام
چند زدین مگه؟
مرسی از لینک

میم شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:32 http://stormysea.persianblog.com

وقت کردین یه سر بزنید

مرسی

جوراب شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:00

دوس ندارم بمیرم که! اونم تو جاده!

من که شما رو نگفتم!

سارا ج شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:05 http://kelopatre.blogfa.com

بابا لاو استوری ما رو کشته دکتر!!!
این وبلاگتو می بینم داغ دلم تازه می شه.نمی خوای اپ کنی؟مرگ من یه چیزی غیر از مخدر جات بذار!! همون عشقولانه خیلی خوب بود!!

کدوم داغ دلت تازه می شه از وبلاگ من؟
چشم. یه کاریش می کنم. عشقولانه که دیگه بحثش شد!

سارا شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:28 http://jarahedivoone.persianblog.com

سلام. چه طوری خوبی. شرمنده دیر سر می زنم. خیلی امتحان دارم.. شمام که امتحان دارین . اینجا همه رزیدنتا دارن می زنن تو سر کله شون. اخه وقتی همه تون ارتقا می یابید دیکه این همه حرص وجوش برای چیه ؟ !!!
راستی طبع شعرت خیلی خیلی خوبه ها . داری قسمت های نهان استعدادهات رو نمایان می کنی

سلام
مرسی خوبم.
کی می گه همه ارتقا میابن؟! وقتی نمره رو نیاریم چه جوری ارتقا بیابیم؟!
در مورد شعر هم نظر لطفته. شما قشنگ می بینی

mary شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:58

می خوام هر چی احساس درونم هست رو تک تک خفه کنم و بشم مثل همه بی احساسه بی احساس

نیاز به خفه کردن نیست. کافیه بدونی کی و کجا بهشون مجال بدی

mary شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:22

دیگه تحمل ندارم
امشب خودکشی می کنم
bye

خودم شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:10 http://halachera.blogfa.com

سلام آره همشهری شما هستم، نه بابا روان که سهله! بیهوشی هم شک دارم بیارم! منم مرسی از لینک شما

سلام
خوشبختم

mary شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:39

plz
به عنوان یه انسان بگو که ۲۰ mg زاناکس می کشه؟
البته یه ۱۲ ساعتی وقت اثر داره
حالا که دارم این کار رو می کنم حتما باید بمیرم نمی خوام نصفه نیمه باشه

زندگی سخته
هیچوقت هم به کسی قول داده نشده که همیشه توی خوشی باشه.
سختی هاش همیشگی نیست. خوشیهاش هم همینطور
در هر صورت پیشنهاد می کنم بجای ۲۰ تا، یکیش رو امشب بخورید. فردا صبح که بیدار شدید اگه هنوز بر این تصمیم بودید جهت بررسی اورژانس به بیمارستان مراجعه کنید

ریحان شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:30 http://dr-reihan.persianblog.com

ها؟!!!

ها نه
هوووووووووووم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد